خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا
خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

دانه مهر (2)


ستارۀ نگاهت که چیدن ندارد!

وقتی هیچ داسی در دستانِ من نیست

حتی اگر ماه داس شود در دستانم

تو را...

نگاهت را...

نخواهم چید!

تو تُردی...

جوانه ای...

تو را فقط باید در مزرعۀ دل نگاه داشت!

نظرات 35 + ارسال نظر
طهورا چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:43 ق.ظ

احسنت ...عالی بود .
این دل نوشته هات رو باید قاب کرد...توی دل

سلام پاکیِ آبی روشن آسمان
زحمتای من پایانی نیست مرا ببخش
لال میشوم مهربانیتان را عمه

مریم نگار چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:45 ق.ظ http://zanbil-m.persianblog.ir/

...خیلی زیبا بود..مریم جان..

حتی اگر ماه داس شود در دستانم
تو را...
نگاهت را...
نخواهم چید!

سلام مامانگارم
زیبا چشمانِ پر از مهر شماست
دانه های زرین نگاهت را نگاه میدارم برای هفتصد سال قحطی ِ عشق

محمدرضا چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ب.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام
و دلم عجیب به این نگاه داشتن می بالد...

سلام مشهدی محمدرضا
مث همان گنجی میماند نگاهت که باید از چشم حسودان دور نگاه دارمش

کیارش چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:30 ب.ظ http://http://kolbetanhaiy.blogfa.com

میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه :
این که هر کاری در توانت هست براش انــــجام بدی ،
آخــــرش بـرگرده بگه :
مگه من ازت خواستم . . . / .

سلام
خُب مطمئن باش اینجور آدمی لایق نگاه هم نمیتونه باشه چه برسه به محبت
درست نمیگم؟

عطیه چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:22 ب.ظ http://kahkeshan17.blogfa.com

تو را فقط باید در مزرعه دل نگاه داشت!

از بس خوبی...
سلام عطیۀ مهربانم

حانیه چهارشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:33 ب.ظ

کوتاه بود ولی حرف زیاد داشت.....!
آخ که نگاه آدم ها چقدر حرف دارد!

مریم گلی عزیز...تو همیشه عزیز میمونی:)

همیشه که نباید یه کتاب حرف نوشت تا کسی بفهمه چی گفته
گاهی حتی یه نگاه یه دنیا حرف توشه
چقدر دلم میخواد نگاهت رو ببینم و تفسیرش کنم هانی
قربونت برم عزیزم

مامان دخمل طلا پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:18 ق.ظ http://ninijonjoni.blogfa.com/

سلام
خیلی زیبا بود
آورین
هلی رفت؟

سلام نرگسی
زیبا خواندی!
آورین به جمالت
هلی فردا که جمعه باشه میره

مژگان پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ق.ظ http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

خیلی زیبا بود
"تو را باید در مزرعه دل نگاه داشت"

خوشحالم خوشت اومده
تو از نگاه هم برایم عزیزتری... تو را در سیلوی دل برای هفت سال قحطی عشق نگاه میدارم

مهدی پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:43 ب.ظ http://catharsis.blogsky.com

تصورش هم سخته تیغ کشیدن به جوانه یی که در مزرعه دل نگاه میداری .

آخه جوانه چی داره که بخوای تیغش هم بزنی؟!
سلام مهدیِ عزیز

لیلیا پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:35 ب.ظ http://yeksabadsib.blog.ir

سلام مریم مهربون

سلام عشق

علی پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:33 ب.ظ http://totheotherway.blogfa.com

nady پنج‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:58 ب.ظ

همیشه این کوتاه نویسیهات رو دوست داشتم مریمی
مخصوصا وقتی برام اس میدادی
سلام مهربون گل خوشبو

سلام نادیِ عزیزم
چ خبرا دختری؟؟؟
از درس، مدرسه، پیش دانشگاهی؟؟؟
کنــــــــــکور
خوشحالم خوشت اومده

حانیه جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ق.ظ

اینجا دوباره تنوع داره توش موج میزنه...خوشگل شده ها مریمی:))

خوبی مریمم؟:-*

سلام هانی نازنینم
خُب دنبال قالب میگردم باز... فعلاً اینو گذاشتم تا ببینم چی میشه
خوبم... صدای مهربانی رو میشنوم خوبم

فاطمه جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:09 ق.ظ http://lonely-sea.blogsky.com/

بی نظیر بود...

بی نظیر ...

همونی بود که باید...

نمی دونم چی بگم اصا

سلام فاطمه جانم
اینطوری که تو داری تعریف میکنی من از ذوق تا آسمون هفتم رفتم و برگشتم
هر چه میخواهد دل تنگت بگو عزیز

سارا جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ب.ظ http://rade-paye-shab.blogfa.com

تو را...

نگاهت را...

نخواهم چید!

تو تُردی...

این قسمتشو خیلی دوست داشتم.مرسی مریمی.

سلام سارای عزیز
یه حس خوبی داره وقتی یکی از نوشته ات اینطوری با دقت تعریف کنه
مرسی خواهری

وبلاگستان جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:12 ب.ظ http://weblogstan.ir

با سلام

ضمن عرض پوزش. مشکل بوجود آمده بخاطر ارتقاء سرورهای وبلاگستان بوده و درحال حاضر سرویس هیا به حالت عادی بازگشتند

گروه پشتیبانی
با تشکر

محمد شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:49 ق.ظ http://shekarabad.blogfa.com

سلام
وبتون بسیار بسیار زیبا و پر محتواست
شادباشیدوسلامت

سلام
ممنونم از حضورتون و تعریفی که اغراق بود

فریناز شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:33 ب.ظ

خیلی کامله
اونقدر که نمیشه چیزی گفت!

بذار فقط بخونم

مزرعه ی دل

به دل من که نیشســــــــــــــت

فـــــــــــــرینازمـ...
سلام عزیزدل
کجایی تو خواهری؟؟؟؟
فقط بخوون...
مزرعۀ دل پُره از گلای یاس و مریم
فدای دل مهربونت

سارا شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:26 ب.ظ http://sm19.blogfa.com

تو رو فقط باید نگاه کرد...
خیلی بااحساس بود مریمی

سارایی جونم سلام
بعضی وقتا بعضی آدما هستن که فقط باید نگاشون کرد
اینقدر که لطیفن!
خوشحالم که خوشت اومده

هاتف شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:11 ب.ظ

این هدیه را اگر نپذیری کجا برم
جان است جان! اگر تو نگیری کجا برم

یار عزیز! یوسف من کم تحمل است
این برده را برای اسیری کجا برم

بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه
موی سفید را سر پیری کجا برم

ای قلب زخم خورده ی بیمار، من تو را
گر پیش پای دوست نمیری کجا برم

جان هدیه ای ست پیشکش آورده از خودت
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم

بخت مرا سیاه چو گیسوی خود مخواه
موی سفید را سر پیری کجا برم
ممنونم از این شعر زیبا
چقدر آرامش داشت

هاتف شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:12 ب.ظ

سلام
خوشحالم که اینقدر زیبا ...مطلب مینویسید

سلام
ممنونم این نظر لطف شما رو می رسونهـ

سهبا شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:34 ب.ظ

سلام گل مریم . آنقدر زیباست که هیچ گفتن نتوانم ...

سلام گل نرگس
شما خود استاد سخنِ دل هستید بانو
من شاگردم در مکتب مهربانیتان
ممنونم از حضورتان

مامان دخمل طلا یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:10 ق.ظ http://ninijonjoni.blogfa.com/

ای بابا شانس نداریم که هلی رو ببینیم
از روز 5 شنبه حسابی اوضام بهم ریخته و حال ندارم
برام دعا کن خوب بشم
خونه تکونیم تموم بشه بهت میگم که همدیگه رو ببینیم

این از بد شانسی هلی هم بوده که نتونسته خاله نرگسی رو ببینه:)
چقدر سخته این حاملگی... آدم میترسه گاهی
دعا میکنم خوبِ خوب شی
آهان بگو پس... خونه تکونی میکنی حالت سرجاش نیست... خب بذار بعد از اومدن نازنین خونه تکونی کن!

ویس یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:06 ب.ظ

سلام دوست کمی تا اندکی مهربان
من نمی دونستم اومدی اینجا .هی مثل خل ها می رفتم می دیدم صاحبخانه نیست .
ولی بخشیدمت . عیبی نداره .چون معلم خوبی مثل شما لابد گرفتار بوده و یا هر چی . به هرحال خوشحالم اینجا هستم.
شعر را خودت سرودی .حال و هوای خودت را دارد. خیلی قشنگه.

سلام ویس عزیزمـ
ببخش خانومم نمیدونستم که آدرس رو نداری... فکر کردم خودت نمیای
این از مهربونی و لطف توئه
شعر که نمیشه گفت کوتاه نویسی بیشتر بهش میاد
اما بعله خودم سرودمش

علی(معلم عشق) دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:24 ق.ظ http://ashiane313.blogfa.com

سلام بر خواهری
وقت بخیر
خوب هستید ایشاالله

انگشتان تازه میخواهم ، تا طور دیگری بنویسم. میخواهم الفبایی کشف کنم برای او ،
متفاوت با الفبای تمام زبانها ؛ که در آن چیزی از هارمونی باران باشد ، از غبار هاله ای ماه ،

اندوه ابرهای خاکستری ، درد برگهای بید. میخواهم جنگی از کلمات به او هدیه کنم ؛

که هیچکس هدیه نگرفته باشد. میخواهم او را به عشق خود تبدیل کنم.

میخواهم او را به خود زبان های مهم دنیا ترجمه کنم.

او هر کجا باشد عشق همانجاست. میخواهم او را به عشق ترجمه کنم

او هر کجا باشد عشق همانجاست. میخواهم او را به عشق ترجمه کنم

سلام برادرم
زیبا بود ممنونم

مامان دخمل طلا دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ق.ظ http://ninijonjoni.blogfa.com/

نه مربوط به خونه تکونی نیست،اوضاع خودم خرابه
نازنین بیاد که دیگه اصلا نمیتونم الان بهترین فرصته

ای جانم عزیزم
ایشالله هر چه زودتر خوب شی خانومی
آره البت که راست میگی

لیلیا دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:08 ب.ظ http://yeksabadsib.blog.ir

برای اومدن پاییز آماده ایااااااا مریم عزیز

قشنگه لباس جدید...

---

دانه ی مهر بکار در دل ها...

شاید بهار به دل ها بر گردد...

سلام لیلیا جانمـ
یه خورده دلم تنگه... برای تابستونی که هنوز نرفته:)
برای اینکه دلمُ آروم کنم زودتر رفتم پیشواز
این یه بیت شعر که دلم رو بدجور هوایی کرد از خودت بود؟؟؟

مشتاق دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:45 ب.ظ http://www.namazesobh.blogsky.com

تو را فقط باید در مزرعه دل نگاه داشت!
...................
.................
سلام
و باز هم سلام
بخاطر همه نبودن ها...
و همیشه سلام
به دل های مهربان...
................

تو...
نگاهت...
دستهایت...
بی نهایتید
بی نهایت مهربانی و عشق...
-----------------------------------------
سلام مهربان استادم
دلتنگتان بودم
یه شاگرد دلتنگ و کمی هم دلتنگ
و کمی هم لبخند
همیشه سلام به دل مهربون شما

november دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:22 ب.ظ http://november.persianblog.ir

بخواهیم بکاریم و بعد هم نگهش داریم دانه نگاه پرمهر را در مزرعه دلهامان
مراقبت میخواهد
و یک جفت حواس جمع
آفتها بی گدار به آب میزنند

جوانه های سبز دست کاشت دل مهربانت سرشار از رویش باد، بدور از هر آفتی مریــــم عزیز.
چندین بار نوشته زیبات رو خوندم، دست مریزاد.

آفتها بی گدار به آب میزند
آفتها بی گدار به آب میزند
آفتها بی گدار به آب میزند
سلام نوامبر عزیزم
چقدر زیبا گفتی
مراقبت میخواهد از آفتهایی که بی گدار به آب میزنند
به نگاه پُر از آفتاب مهربانی تو جوانه های دلم می رویند... نازنین
تو لطف داری دوستم

عارفه دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:43 ب.ظ

مریم خانم جان باور کن من داشتم شوخی می کردم .امیر و داشتم اذیت می کردم تو رو خدا شما دیگه از دست من ناراحت نشو .

ای جان
من کی ناراحت شدم آخه دختری؟!
چیزی نگفتم که نشون بده ناراحت شدم
منم فهمیدم شوخی بوده
خیالت راحت عارفۀ عزیزم... از هیچی ناراحت نشدم

سرتونین دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:31 ب.ظ http://sertonin.blogfa.com

یک سوئیت پیانو و ویلن کم داشت فقط
فـــــــقط
آفرین

+خوش وقتم

موسیقی رو خوب اومدین
جای یه ویلون و آرشه اش که زخم میزنه بر دل خالیه
+خوش وقت تر نیز

طهورا دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:55 ب.ظ

میلاد آقای امان نامه های آرامش...بر دلهای بی قرار ...مبارک.

آقای امان نامه های آرامش
یاد این افتادم عمه:ای حرمت ملجا درماندگان!!!
بیقراره این دل که امروز دلش توی حرم بود و جسمش توی اتاق مریم
بر شما هم مبارک عمه پاکی ها

زهرا دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:31 ب.ظ

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد ، به حرم
مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم
ما سفارش شده ایم ، از ره قم آمده ایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
پیچش قافله ی ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است
چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟
صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است
طرف پنجره فولاد هیاهو شده است
باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است
مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد
دست و پای فلجی باز شفا می گیرد
با شفا از تو ، چه زیبا شده بیمار شدن
به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن
کار من هست فقط گرمی بازار شدن
گر چه در باور من نیست خریدار شدن-
-یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟
من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم
تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی
کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی
مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی
لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی
قول دادی به همه پس به خدا می آیی
هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

مجید تال
سلام مریم جان
عیدت مبارک
و ممنون بابت اون شعر قشنگ

سلام زهرای نازنینم
عید توام مبارک عزیزی
التماس دعا
خواهش میکنم قابلی نداشت

لیلیا سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ب.ظ http://yeksabadsib.blog.ir

سلااااااااااااااام

تولد امام رئوف رو بهت تبریک میگم مریم جون.

انشالله که دلت هیچوقت نگیره مریم عزیز دل ها

اون بیت شعر...

اوهوم.

فی البداه بود. :))

یهویی اومد به زبونم.

سلاااااااااااام لیلیا جانم
تولد آقا بر تو هم مبارک
دل گرفتگی بد نیست لیلیا... گاهی لازمه تا قدر شادی هامون رو بدونیم
مث خورشید گرفتگی که باعث میشه قدر وجود خورشید رو بیشتر بدونیم
ای جان تو شاعرم هستی من بی خبرم؟؟؟

محمد مهدی سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:46 ب.ظ

لذت بردم

سلام

سلام جناب بازاری عزیز
ممنونم از اینهمه لطف...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد