خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا
خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

تفالی به حضرت حافظ

بی مهر رخت روز مرا نور نمانده ست

وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده ست

هنگام وداع تو ز بس گریه کردم

دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده ست

میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت

هیهات ازین گوشه که معمور نمانده ست

وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت

از دولت هجر تو کنون دور نمانده ست  

  


پی تعجب نوشت:تفالی به حضرت حافظ زدیم و اما نمی دونم این فال چه ربطی به اون چیزی که من تو ذهنم بود داشت؟ و اما بعد برای غیبت سه هفته ایم که خیلی خوب تونستم اعتیادم رو تا شصت هفتاد درصد به اینترنتم رو کم کنم!!!

احساس نوشت:صدای پای باران آرام آرام می آمد و تو آمدی چشمانت خسته و دلگیر بود و من انعکاس عشق را در آن حس کردم و دلم لرزید و تو را تا عمق قلبت آنجا که حالا حس می کنم که دیگر جایی برای من نیست بوییدم .....

پی تشکر:نوشت:ممنونم بسیار زیاد و سپاسگزارم به وفور!!! برای نگاه خالصانه و سرشار از مهربانیتان!!!برای نظرهای حاکی از عشقتان همان نظرهایی که پای رفتنم را سست کرد قلب مطمئنم را دچار شک کرد و کفشهای رفتنم را از من دزدید!!!

حالا نمی دانم چه کنم! نه دل رفتن دارم نه تاب ماندن!!! مانده ام در برهوت تردید و دودلی ... شاید رفتم بی خبر برای همیشه و شاید ماندم با مهر الی الابد ... نمی دانم ... اصلا شاید به وبلاگ قبلیم برگشتم... ورودم به بلاگ اسکای با خاطرات بدی همراه شد که وقتی به آن روزها فکر می کنم تند چشمانم را می بندم و چندین نفس عمیق می کشم (کجایین خانم تنفس عزیز؟!) بخاطر همین می خوام از اینجا از این کوی از این دیار کوچ کنم و به کلبه قدیمی خودم بازگردم ... بازهم دقیق نمی دانم؟ شاید هم ...

گله ای ساز کنم تا دل سنگ بسوزد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عکس های تمام هستی ام (خانوادگی)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.