خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا
خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

بهانه



من بهاری ام
با نگاه مهربان تو
بی خیال... هر چه باد
بی خیال رنگهای برگها
بی خیال هر چه برگ زرد
بی خیال برف و تگرگ
تا تو با منی، آسمان پرنده هدیه می دهد
آسمان نگاه خنده هدیه می دهد
با درخت ها بگو برگها بهانه اند
بادها شعرهای عاشقانه اند
روزگار با بهانه، با نگاه عاشقانه اش
تو را به یاد مردمان می آورد
با درخت ها بگو
بی پرنده شاخه ها بی بهانه اند
بی نسیم...
سبزی درختها و نرمی نسیم ها و آبها بهانه اند
هیچ چیز حرف عاشقانه نیست
عشق ما بهانه ایست
عشق ما حقیقتی همیشگی ست
عاشقی فصل تازه من و تو است
دوست دارمت بهانه نیست

پ.ن1:کلافه کرده ای مرا . . .چرا همیشه لبخندهایت،نگاهت و موج گیسوان زیتونی ات از نوشته های من زیباتر است؟

پ.ن2:هوا اینجا (شهر من) اینقدر سرده که علاوه بر بستن درها به بیرون آوردن لباسهای پاییزی که چ عرض کنم زمستانی مشغولیم... اینطوریاس نگین خانومی

پ.ن3:خبرها حاکی از بازگشت نرگس مهربان و جوجه اردک عزیز می دهد... بسی چشم و دلمان روشن شد

پ.ن4:تمام آفتابگردانها مدیون من شده اند چرا که با به بار ننشستنشان تو را از من گرفتند. خواب تو را دیدن هم عالمی دارد... مث دیدار در رویا میماند دایی فردادم

++من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست
نظرات 48 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

بـه شـــوق ِ دیــــدارت …
چه آب و جـارویــی
راه انـــداخــتــه انـــد !
چشـم هـا و مـژه هـایـم …

آوا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:54 ق.ظ

سلام گل مریمی
چقدر زیبا نوشتی
شهر شما انقدر سرد شده ؟؟؟ مواظب خودت باش ...
شب به خیر

سلام آوای خوش
ممنونم از تعریفت
خعلی سرده... شبا با سویشرت و گرمکن می خوابیم
چشم... شما هم مراقب خودت باش
شب توام بخیر

فریناز سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:30 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

سلام مریمی

سوم شدم

شبت بخیر

سلام فرینازی
برنز برای شما
شب توام بخیر

سارا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ق.ظ http://sm19.blogfa.com

خوش ب حالتون پس
ما ک هنوز باید کولر روشن باشه حالا حالاها

کولر رو که نگو
هر چی وسیله سرمایشیه برداشتیم سارا
جدی میگم به شدت سرده

ر ف ی ق سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ق.ظ http://www.khoneyekhiyali.blogsky.com

گل ِ ساده ی دشت را
که دوری جسته از دیگران
بگو
سرخی ِ روحمان
از قرمزی ِ خون کلام توبود
مگر یادت نیست
وقتی تو می سوختی
ما شعله می گرفتیم
بی وفایی مرام تو نبود
پس باز هم بنویس برایمان
سلام بر بانوی مهربانی ، مریم عزیز
ایمان دارم که فرداد عزیز باز می گردد

بی وفایی در مرام تو نبود
پس باز هم بنویس برایمان
من به ایمانتان ایمان دارم ر ف ی ق عزیز
راستی سلام

علیرضا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ق.ظ http://www.ghasedak68.blogfa.com

خوبه که هوای شهرتون عوض شده.....اینجا همچنان گرمه و فقط غروباش که میشه یه کم حال و هوای پائیز بهم دست میده....
شعر خیلی قشنگ بود...دوست داشتم...

تهران تشریف دارین؟
اینجا فقط دم ظهری کمی هوا خنک رو به گرمی میره وگرنه بقیه 24 ساعت هوا به شدت سرده
خوشحالم که خوشت اومد علیرضا

ⓖⓞⓛⒾツ سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ق.ظ

سلام خانوم

علیک سلام گلی

محدثه سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:02 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com/

قشنگ بود! :)
چی بگم الان من؟! نمیدونم والا!

محدثه؟
ممنونم از تعریفت خانوم گل
اما چی بگم هم مگه شد حرف؟ خو حرف دلتو بزن دیگه

محیا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:29 ب.ظ http://rooja.blogfa.com/

عالی ...

طهورا سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:39 ب.ظ

با دل خواندم این به دل نشستنی مطلب دوست داشتنی را ...
سلام مریمی جان

با دل خواندن شما هم دل مرا گرم می کند عمه
سلام مهربان

سحر سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:38 ب.ظ http://acnc.mihanblog.com/

سلام خوش بحالت که دوست داشتنت بهونه نیست
سلام...
راستی مگه کجایی شما که اینقد هواسرده ؟

سلام سحری
دل باید آزاد باشه و بی بهونه عاشق بشه همین
من کردستانم عزیز
یه دختر اصیل کُردی

فریناز سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com



اینجا هم داره سرد میشه کم کم

وای
بعضیا بدون هیچ لباس گرمی اومدن اصفهان فریناز
حالا چیکار کنم؟

مهرداد سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 ب.ظ http://kahkashan51.blogsky.com

در آنسوی پنجره تقدیر،
پاییزبرگ های مرده را سرشماری میکند !
روح درختان عریان برایم دست تکان میدهند
ومن مستانه قهوه می نوشم!

......
سلام مریم

من پنجره های تقدیر را می بندم
من نگاه تو را می بینم
اقتدا می کنم به چشمهایت
من دل به تقدیر نمی دهم
...
سلام مهردادی

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

الان گفتی هوای اونجا سرد که دل منو آب کنی؟!

+ خدایا کردستانو گرم کن من دلم خنک شه اینا هوای سرد دارن اونوخ کولرای ما به زور خنک میکنه این جهنم رو!!!

آره نگینی
خواستم دلت آب شه بلکه بیای اینجا
عجب دعایی... ولی من عاشق این سرما و سردی هوام
جون میده برای یه قدم زدن دونفره...
ایشالله یه کم ببین فقط یه کم از گرمی اونجا کم بشه نگینی
ساعت چنده الان؟

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:17 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

بی نسیم عطر ها بهانه اند...
بی باد برگ ها بهانه اند...
و بی عشق... کلام ها بهانه اند...

+ ...

و بی بهانه من تو را عاشقم
+

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:18 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

تو با ساعت چیکار داری؟

+ 8 صبح انتخاب واحد دارم از استرس خوابم نمیبره میترسم ظرفیتا زود پر شه

آخه منتظر تلفن بودم
مسافرم ببینم رسیده... میگه ننه قمر برات خریدم
اونوخت خواب بمونی بهتره؟

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:18 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

تا حالا کردستان نیومدم... میگن قشنگه

کردستان بیشتر کوه و کمره
اینجا یه رستوران داره نگین توو اینترنت سرچ کنی میاد
رستوران سلوی بیجار
وای وقتی بری توشش طبقه ششم یه آپارتمانه
دورتادور پنجره اس...
و کوه ها مث یه سرباز قد علم کردن... برا همینه اینجا زلزله نمیاد هیچوقت
میگن قدمت شهرمون 5000 ساله اس
من که عاشخشمـــــــــــــ

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:24 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

ننه قمر چیه؟

+ آلارم گذاشتم.. خواب نمیمونم

همونو بگو
بابا اون شخصیته توو برنامه شکرستان شبکه دو پخش میشه
جمعه ها... قبل از فیتیله
هنوز برنگشته میگه ننه قمر خریدم... می بینمش یاد تو می افتم
اس داده میگه ننه مریم پیش منه

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:25 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

ایشالله یه کم ببین فقط یه کم از گرمی اونجا کم بشه نگینی


+ ینی من کشه مرده ی این انصافتم مریم!

بعضیا دلشونو به چی تو خوش میکنن اخه؟!

آخه من حسودم... می ترسم از سرمای اینجا ببرن...
بعد دوباره اینجا گرم بشه
وای من عاشق لباسای کاموایی ام
همینکه الان تنمه راه راهه مث مال این دالتونا
خیلی خوشم میاد که سرد شده و لباس گرم می پوشم
خدا کنه برف بیاد... این دیگه زیادی متوقع نشونم میده

مریم چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:30 ق.ظ

من رفتم لالا نگینی
دیگه مغزم داره هشدار میده و خمیازه هام کشدار و نفسگیر شده
بای بای

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:30 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

بام تهران شنیده بودم ولی بام ایران نه!

+ جدا" بیجار، بام ِ ایرانه؟

+ بیجار گروس؟؟!

+ خدایا برف نبر اونجا.. همین که سرد شده واسشون کافیه!

بله عزیزدلم
بیجار ما بام ایرانه تا حالا نگفته بودم ریا نشه
بله بیجار گروس
بابا میگفتن اردبیل برف اومده...

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ق.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

{ آیکن بای بای}

[آیکون خوش اومدی]

مشتاق چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:25 ق.ظ

سلام
صبح بخیر..صبحی که هرروز برای ما تکرار میشود..اما اگر توجه کنیم اصلا تکراری نیست..هر روز با دنیایی از طراوت و تازگی و عظمت و شکوه به نزد ما می اید بی هیچ چشمداشت! و ما از کنار این همه عظمت ..میگذریم....امان از عادی شدن....که وقتی چیزی عادی میشود از چشم و نظر میافتد!وما بدنبال چیزی نو میگردیم..غافل از اینکه همان تکرار هر لحظه نو است!..هر لحظه حیات ما شگفتی است...و شکوه......
پس با تمام وجود باید بگوییم ..صبح زیبای پانزدهم شهریورتان بخیر!

سلام بر اـــــتاد ــــــحر خیزم
اتفاقاً امروز یه اتفاقی برام افتاد که فهمیدم درسته هر روز صبح میشه و خورشید طلوع می کنه و... اما تکراری نیس
یه ماموریت بهم محول شده بود که می بایستبه نحو احسن بدون اینکه دیده بشم انجامش بدم... در میان گیرودار پرس و جو و تحقیق بودم که مچم را گرفتند و کم مانده بود جانم را از دست بدهم...
هرچند میدانم که ...
و حالا من میگم ظهر زیبای پانزدهم شهریوری شما هم بخیر و نیکی

امیر چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:30 ق.ظ http://www.amirrzm.mihanblog.com

سلام آبجی مریم
خوبید؟ ببخش که دیر به دیر سر می زنم. زندگی گاهی یه کم فقط یه کم وقت ادم رو می گیره. چرا اینجا گاهی بوی غم می گیره؟ما عادت داریم مریم خانوم رو شاداب و سرحال ببینیم. ارزو می کنم همیشه شاد باشید.

سلام داداش امیر
مرسی! خبری که ازتون بهم رسید داغونم کرد... ایشالله که هر چی خیره همون باشه... نگران نباشید خدا بزرگه
من عالی ام اگر دوستانم عالی باشند و غایب نباشند و سرخوش و سلامت باشند
ممنونم برای آرزوی قشنگتون

دختر مردابی چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:19 ق.ظ

راست می گویی تمام واژ هایی که عشق را مشق می کنند ضامن شکفتن بهارند و عشق را می شود در هر طلوع تجربه کرد
می بینی
بهار و زمستان ندارد
عشق برآمدن آفتاب از شرق چشمان توست
همین

سلام مریم عزیز
خانه ات بوی بهار دارد
انگار فصل عاشقی است در این دیار

سلام گل نیلوفری ام!
وای دیگه کم کم داشتم از اومدنت ناامید میشدم...
چقدر خوشحالم قدم بر چشمان من گذاشته ای
خوبی؟طاهای ما چطوره
الهی من فدای مادرشوهری خودم بشم
[آیکون عروس لیموشیرین]

خونۀ من با اومدن تو بوی بهار گرفته

امید چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:54 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

اگر قرار باشد شما هم از چشمهایش بنویسید
دکان در کان ما می زنید
اون وقت کلاهمان می رود تو هم

شعرای از ته دل و عاشقانه شما کجا و این خط خطی های درپیتی من کجا
نفرمایید داداش گرمکی
ما شاگردیم و شما استاد درس عشق
ما پادوی دکان و شما صاحب اختیار دکان

آوا چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام گل مریمی
دلم واست تنگ شد...
کجایی؟؟؟
همیشه شاد و موفق باشی

سلام آوای خوش
میگم آوا منم یه بار دیگه خواسته فریناز رو تکرار می کنم و میخوام وبلاگ بزنی
هان؟ چی میگی؟
میخوام دایی که بیاد ببینه که تو وبلاگ زدی خوشحال بشه
میخوام یه جشن تولد مشت براش بگیرم...
توام باید کمک کنی
باشه؟

آوا چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:23 ب.ظ

من مث شماها قلم خوبی ندارم که...
اما باشه عزیزم
ولی الان گرفتار یه کاری هستم
ایشالله تموم بشه...شما جوونا به آدم انرژی خوبی میدید..
یهو فکر نکنی من خیلی سنم بالاست ...

فریناز رو که راست گفتی قلمش محشره
اما من رو اشتباه کردی
من فقط بلدم خط خطی کنم
ایشالله گرفتاریت برطرف میشه
شما جوونا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وای آوا من حس میکنم تو همسن سال مایی
جدی چن سالته دختر؟

عارفه چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:35 ب.ظ http://ashianeye2.blogsky.com/

یعنی به جون خودم فقط به خاطر اون پست اعتراضی شما برگشت ها .
چشمتون روشن خانم خانم ها.
خوش به حالتون ها من که قندیل بستن رو خیلی ترجیح می دهم به کباب شدن.

جدی عارفه؟... یعنی اینقدر حرفام تاثیر داره؟
نه بابا جون خودتو قسم نخور دختر
منم عاشق این سرما هستم
یعنی لرزیدن از سرما رو به تب کردن ترجیح میدم
خوبی؟

آوا چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:25 ب.ظ

نه عزیزم هم سن شما نیستم

تو از کجا میدونی من چن سالمه آخه؟

بانوی اُردیبهشت چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ب.ظ http://zem-zeme.blogsky.com

تو پروفایلت زدی 24 سالته اونوخ میگی از کجا میدونسته؟

+ به قول داداشم: ایول داری شوما!

خو از کجا بدونم رفته نگاه کرده؟
+ به قول داداشم چاکراتیم

عارفه پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ق.ظ http://ashianeye2.blogsky.com/

اره بابا مگه شک داشتی .اصلا یه جوری تاثیر دارها .
اره والا اصلا اوندنیام من به خدا می گم اگه من و میخواهی بفرستی جهنم ما رو قاچاقی بفرست زمهریر(درست نوشتم آیا)
به قول داداشم. هیچی به درد شما ها نمی خوره حرف های دادشم.

واللا تا الان شک داشتم آرفه ولی تو با حرفات کلی امید به من دادی
زمهریر همون بهشته دیگه؟
به قول داداشم شماها ناقص العقلین و بلد نیستین از امکانات اطرافتون درست استفاده کنید از سخنان گهربار داداشم

مجتبی پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ق.ظ http://makamtarim.persianblog.ir

بی خیال ، هر چه باد .....

ــــــــــلام

محمد مهدی پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:42 ق.ظ http://mmbazari.blogfa.com



سلام


عاشقی فصل همیشه بهار است ...

عاشقی فصل همیشه بهار دل من است
سلام بر محمد مهدی عزیز

ستوده پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ب.ظ http://sootoodeh.blogsky.com

سلام مریم جان زیبا بود وبر دل نشست مخصوصا از چشمان گفتن که من عاشق این نوشته ها هستم

سلام ستوده جانم
یکی به من گفت دیگه از چشما ننویسم که ممکنه کلامون بره تو هم و کاسب ماسبی رو به هم بزنیم
حالا تو میگی عاشق نوشته های منی؟

امیرحسین... پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:46 ب.ظ http://afrand2.blogsky.com

اینجا هم هوا یه کم خنک تر شده
مخصوصا اینکه صبح زود با موتور باشی حسابی سردت میشه

آخه کجاس اونجا امیرحسن جان؟!!!
واااااااااااای موتور سواری من عاشق موتور سواری ام
یه کاپشن قشنگ و یقه دار
بعد سرتو ببری توو یقه کاپشن و تا آخر دنیا برونی
خوش به حال شما پسرا

محمد پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.hubut.blogsky.com

سلام مریم جان:
میدونم خیلی دیر اومدم ولی حالا که اومدم بگم که دوستت دارم
و فراموشت نکردم.به امید رنگهای زیباتر در زندگی تو و اهالی
رنگستان ایران.................

سلام پدر
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
حالا که افتاده ام از پای چرا؟
وای چقدر دلتنگتون بودم... بالاخره اومدین...
قدم سر چشم ناقابل و کور شده من گذاشتین
خوش اومدین

آلما جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.alma606.blogfa.com

سلام مریمی :) چیطوری؟

من بهارو خیلی دوس دارم شعر خیلی قشنگ بود:)

هوای اینجام هپاییزی شده خنک خنک آدم کیف میکنه:)

سلام آلما گلی
تو خوبی؟
بهار... آرزویی محال...
آخ گفتی... من عشق می کنم وقتی سردم میشه و دست و پام یخ می کنه

مجتبی جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:05 ق.ظ

خوبی ننه قمر؟
عجب دلتنگم امشب مریمی
ده دوازده نخ سیگار نصفه نیمه کنارم افتاده
حتی از بوی دود هم منزجر شدم
ببین آسمون شهر چقدر قشنگه...
ببین بکگراند دستک تاپم داره نیشخند میزنه
یه دختر شیطون... با موهای خرگوشی ... که داره به صورت پسرعموش با بهت وخنده نگاه می کنه

باز گفت ننه قمر
دلتنگ چرا پسرعمو؟
بازم سیگار؟ فک کنم باید برای ترک سیگار تو یه پست بزنم
آره عجب آسمون صافیه... اما ماه چرا اینقدر از زمین دور شده؟
بکگراند؟ عکس کودکیمون؟... وای یادش بخیر

مجتبی جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ق.ظ

خودمونیما... کسی غریبه نیس
عجب دماغویی بود
اه جمع کن اون آب لب و لوچه تو

مجتباااااااااااااااااااااااا

مجتبی جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:07 ق.ظ

شوخی...نه نه قلط کردم
ببخشین خو
اصن من نبودم دستم بود...تقصیر آستینم بود

الفرررررررررررراااااااااااااررررررررررر

مگه دستم به اون آستینت نرسه
بیمزه

مجتبی جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:08 ق.ظ

بامداد قشنگ تابستونیت بخیر
دختر عمو جونم

مجتبی جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:11 ق.ظ

راستی...
شنیدم عصر اینجا بودی... گفتم بو گل مریم میادآ
میموندی شب خودم می رسوندمت دیوانه

بو گل مریم؟
نه باید میرفتم کلی خونه کار داشتم

زهـرا جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:52 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

سلام مریم خانوم عزیز

رسیدن بخیر خانوم گلم

ویکی جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ

سلام..
خوشحالم کخ خوشحالی...
خوش میگذره؟!
دایی تم برمیگرده امیدوارم اینطور بشه که دیگه سرخوش شی....

این آهنگتم تا باز شد بلاگت حال داد قشنگ بود...
حس خوبی داد

سلام
ممنونم ویکی...
بد نیست میگذره
دلم براش یه ذره شده... دارم دق میکنم ویکی
خودمم خیلی دوسش دارم
بله

آلما جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 ب.ظ

ممنونم عزیزم خوبم:)

خدا رو صد هزار مرتبه شکر

یگانه شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ق.ظ http://yeganeh98.blogsky.com

چه عکس خوشگلی



سلام

مریم خانم من دارم طی یه نظر سنجی
میزان علاقه مندی مردم به هوای سرد و گرم رو کشف می کنم
(ما استعداد های جامعه هیچ وقت به مغزمون استراحت نمی دیم)
(یه اسپند دود کنید لطفا)

می خواستم بپرسم شما که تو منطقه ی سردسیری زندگی می کنید از کدوم نوع هوا بیشتر خوشتون میاد!

حالا چرا اینجوری شدی؟~~>
سلاملیکم
اولاً نظر سنجی جالبناکی خواهد بود.... دوماً من میترسم یگانه... نکنه فرار مغزها بشی یا بدزدنت، شدید مراقب خودت باش... یه کم هم به خودت استراحت بده دختر از پای می افتی
واللا من تبم سرده... یعنی حاضرم از سرما قندیل ببندم ولی یه ذره گرمم نشه... جدی میگم یگانه... بخاری اتاق من توو زمستون روشن نیست یا شعله اش خیلی کمه...
میدونی یکی از آرزوای زمستونی من چیه؟ اینکه یه بار گاز منطقمون قطع بشه... آی حال میده... بخدا جدی میگم

مریم یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:53 ب.ظ

سلام من امروز برا اولین بار سایت رو دیدم با شما آشنا شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد