همیشه از اتفاق های یهویی متنفر بوده ام...
حتی اگر مسبب خوشحالی ام بوده اند...
و حالا اتفاقهای یهویی اینروزها به مرز جنون رسانده مرا...
اینروزها تلخ میگذرد... تلخ و سرد و آرام
کلید می اندازم و در را باز نکرده بغض میکنم.کفش های بابا هنوز توی جاکفشی منتظر صاحبش لم داده... جا کلیدی مامان هنوز میهمان کلیدهایش است... وارد خانه میشوم, دلم میخواهد مامان را صدا بزنم و جواب بدهد جونم مریم,من تو آشپزخونه ام
دلم میخواهد نرسیده به آشپزخانه بابا ناگهان جلو م سبز شود و من بترسم و بعد بغلم کند و بگوید نترس دخترم, منم بابا
دلم دارد میترکد,باور اینهمه دوری برایم سخت است, دارم دق میکنم نبودنشان را
هر دختری بعد از ازدواجش خانه امیدش خانه پدری اش است و حالا من خانه امیدم خالی شده است... و این یعنی غربت و غریبی توی زادگاه خودت
------------------------------
١.میدونم پراکنده گویی کردم,دست خودم نیست ببخشین
٢.نوشتم تا بدونین هنوز زنده ام
٣.یتیمی درد بی درمان یتیمی
از خدا فقط صبر میخواهم برایتان . . .
این رسم طبیعت است و
بقای زندگی
تو امید خانه ات باش و
آشیانه ات را آباد کن
نوشته هات چقدر درد داره توروخدا مارو درغمت شریک بدان ....اشگمو دراوردی
چقد امسال عاشورا رو فهمیدی مریمی...
بی نهایت صبر و صبر و صبر میخوام برات از خدا
خدا رو شکر که الان بهتری
هستیم پیشتاااا
چقدر سخت... فقط و فقط برات آرامش و صبوری آرزو دارم. همون خدایی که ازت گرفتشون بهت یه دل بزرگ بده و یه شونه قوی...
روحشون شاد
مریم عزیزم...از عمق جان بهت تسلیت میگم...من الان خوندم و نمیدونم چی بگم تا ذره ای از دلتنگی ها و غم فقدان مامان بابای نازنینت کم بشه.
روحشان قرین رحمت.خدا صبرتون بده................................
تسلیت میگم مریم جان، دلت آرام، قلبت یقینا صبوری این غمهای سنگین را دارد که روزگار بازی ای بزرگ دعوتت کرده. امید که روزهای آینده ات آنقدر خوب باشند که پاداش صبر و تحملت باشند , روح هر دو نازنین فقید شاد
تسلیت کلام کوچکیست در برابر اندوهی بزرگ
مریم جان عذر تقصیر
منو در غم خودت شریک بدون
کلیشهتایه؛ ولی خدا صبرتون بده
یه جنبهی قضیه هم اینه که جای بدی نرفتن. در واقع بهترین جای ممکن رفتن
من اصصصصصلا خبر نداشتم مریم جان...خیلی خیلی خیلی شوکه شدم و ناراحت...خدا بهت صبر بده فقط...میدونم خیییلی سخته ولی از خدا میخوام صبر بهت بده و بتونی باهاش کنار بیای...خدا رحمتشون کنه...تسلیت می گم
مستان سلامت می کنند...
مریمی خوبی؟
خدا رحمت کنه پدر و مادر مهربونتو.
خیلی براشون دعا کن.