
همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه...
بزرگ شدیم!!!
پی نوشت توضیح: به دلایلی (مث باز شدن پای یه عده از مثلا دوستان و فامیلهای مثلن عزیز) به وبلاگم مجبور شدم آدرسم رو تغییر بدم هر چند بیم این میره به اینجا هم بیان... من و آقای همسری فقط و فقط به همون دلیلی که نوشتم برای یکی دو روز قهر کردیم... اونم چه قهر عاشقانه و جالبی که دزدکی و پنهونی به وسیله مامان هامون از حال هم خبردار بودیم اما چو انداخته بودن که کارمون زبونم لال به جاهای باریک کشیده... خیلی دلم شکست... خیلی غصه خوردم و اولین چیزی که به ذهنم رسید وبلاگم بود و حدسمم درست از آب دراومده بود که اینا فقط دنبال بهونه ان که یه حرف دربیارن... اونم از رو حسادت... مگه یه آدم قلبش چقدر ظرفیت کینه و حسادت رو داره آی مسلمونا؟؟؟!!!... دلم گرفت... از دنیا و آدماش... از حرفاشون و نگاهشون... از قضاوتای الکیشون... از... بگذریم... تا میتونین برای خوشیختی تموم زوج ها و جوونا دعا کنین و برای ما هم اون گوشه موشه های ذهنتون اگه جایی موند دعا کنین... فدای مهربونیتون!
کاش روزی برسه که برای همدیگه حرف در نیاریم و بیخود و بی جهت قضاوت نکنیم
روزگارتون همیشه شاد و خرم
منزل نو مبارک
سلام امیرحسین...
نمیاد اونروز... لاقل برای کشورِ من چنین روزی وجود نخواهد داشت
ممنونم
خب نفرین به دنیا کار خوبی نیست ...بهترِ برای اون آدما دعا کنی .
بخند
روزهای شیرینی رو برات آرزو دارم .
خدا بزرگه
حرفای قشنگتون هنوزم توی گوشمه عمه وقتی میگفتین هر وخت با اینجور آدمایی برخورد کردی برای آرامششون دعا کن
بخدا دعا کردم عمه!
ممنونم از دعای قشنگتون
چشم
خدارو شکر. ایشالا که سالهای سال کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کنین.
از قدیم گفتن درِ دروازه رو میشه بست ولی درِ دهن مردمو نمیشه بست
سلام مقدادی!
مرسی همچنین شما هم
کاش خدا یه قفل هم برای در دهن بعضی از آدمایی که زیادی چرت میگن درست میکرد
خونه ی جدیدت مبارک مریم بانو...الهی شادی های زندگیت بی انتها باشه :*
چقدر بد هستند این آدم هایی که اعتماد آدمو خدشه دار میکنن!
به خدا بسپار..
سلام هانی جانمـ
ممنونم عزیز
شادیها بی انتهان هانی... اینو خدا برای بنده هاش میخواد اما همون بنده هاش از رو ناشکری نمیخوان این شادیِ جاودانه رو!!!
بد و نامرد...
به خدا سپُـــردمـ