زندگــــــــی!!!
بس واژۀ غریبیست برای من
وقتی می بینم که خودِ دلم را گمـ کرده ام و این روزهایم شده بغض و آه و اشکــــ
و یک لبخند پهن برای حفظ ظاهر بروی لبهایی که جز "خدای مهربانم کمک" نمی تواند بگوید
امشب آخرین شب دخترانگی های من است... (آیکون کلی خجالت و اینا)
نگاهی می اندازم به خانه ام در میانۀ شهری که با وجود اینکه بارها و بارها تجربه اش کرده ام.خودش را، آدم هایش را، خیابان هایش را... اما باز هم برایم غریبه است و از روبه رو شدن با خودش و آدم هایش واهمه دارم
جهازم که دانه دانه اش را با عشق و مهربانی خریده ام هر کدام با سلیقۀ خودم و آقای همسری سر جای خوشان نشسته اند و انگار ذوق دارند از اینکه توی خانۀ نو هستند :)
فردا ساعت هشت صبح پرواز میکنیم با شوق و عشق به سوی حرم یار...
لحظه ها را می شمارم برای بیقراری توی صحن انقلاب و قورت دادن بغض و رها شدن با اشک هایت!
فردا من عاشقــــ ـتر می شوم!
فردا من کبوتر میشوم و پرواز میکنم با دل به سوی مهربانی همیشگی خدا
فعلا یا علی مدد
تبریک میگم ورود به دنیای جدید رو .
یاعلی .
ممنونم... قسمت بچه های شما ایشالله:)
یا علی
عروس خانم! مبارکا باشه دختر
الهی عزیزم ، خوشحالم برات
چه خوب که شروع زندگیتون با حرم امام رضا(ع) و زیارت پیوند خورده
انشالله همیشه در کنار هم زیر سایه خانواده هاتون و با نگاه اهل بیت خوشبخت و سعادتمند زندگی کنید!
براتون یه عالمه آرزوهای خوب دارم مریمی ، خیلی ذوق کردم عزیزم
درکتم میکنم اما هر چی بود تموم شد و خدارو شکر ، دیگه فکر نکن و انشالله سفر خوبی داشته باشی و با یه عالمه انرژی مثبت و دل عشقولانه بیای سر خونه زندگیت
منتظر مریم ِ کدبانو خواهیم بود
بوسسسسسسس یه عالمه
عجب انرژی ای داری مژگان... ماشالله
ایشالله عروسی خودت... و طلبیده شدن به همین زودیا با آقای همسری:)
برای خودت هم کلی خوشبختی و خوشی!!!
فکر که همیشه هست اما خدا خودش بزرگه و کمکمون میکنه...
کدباااااااااااااانووووووووو؟! من؟ نه بابا من فقط بلدم غُر بزنم و دلتنگی کنم و آلوچه دلم بخواد :))))))
فدای تو
مبارکه به سلامتی....خیلی التماس دعا...انشالله که خوشبخت بشین...
سلامت باشین... محتاجیم، ایشالله به همین زودی قسمت شما و خانومی و دخملی بشه:)... بازم ممنونم
عید شما مبارک . منظورم اینبار از واژه ی شما ، خودتون و همسرتون بود .
به حق این روزهای پربرکت ، زندگی تون پر از لبخند و شادی باشه .
عید شما هم با تاخیر مبارکا باشه
ممنونم از دعای قشنگتون
ایشالا به سلامت برگردین. البت ی خورده غیبتتون طولانی شد
سلام مقدادی
سلامت باشی
ایشالله قسمت شما بشه
خب ببخشین دیگه! سرمون شلوغ بود و مهمونی و...
مبارک
میدانی ناگفته دعایم در حق خودت و زندگیت...
الهی خیر بگردان چرخ زندگی را...
سلامت کو بچه؟! :))))))
سلامت باشی... و کلی تشکر برای دل مهربانت... و اینکه همیشه چشمانت چراغ راه زندگی ام بود... و دلت... بگذریم
میدانم و می بینم خوبی ات را و حس میکنم زمزمه هایت را با خدا برای زندگی ام
الهی همیشه سلامت بدار این عزیز مرا
مواظب خودت باش:)
گل مریمی مبارکتون باشه انشالله
به سلامتی و دل خوش در کنار هم.
امیدوارم شیرینی زندگی مشترکتون مستدام باشه :*
دلم برات یه ذره شده هانی
ما که اومدیم تهران و آقای همسری بهم قول داده که اگه میسر باشه هفته ای دو هفته ای یه بار منو بیاره قم و جمکران
همین فردا پس فردا ما عازم تهرانیم (الان خونۀ پدری هستم) بعدش کارامون سرو سامون گرفت میایم قم
باید باید ببینمت عزیزکم!
فدای تو با این دعای قشنگت
سلام
نگاه مهربون خدا بدرقه زندگی پر عشقتون باشه آبجی خانم
سلام داداش
ایشالله به همین زودیا قسمت خودت بشه و مهربونی و لبخند خدا رو ببینی
مریم کدبانو ما چطوره؟
و ته دل آقا قنج میرود بسی
میبینم که به خونه وبلاگیشون تشریف آوردن
زیارت قبول
انرژی دارم چون وقتی میام اینجا و میبینم حال و روز دوستا خوبم خوبه و زندگی بکام خوشحال میشم از ته دلم ، باور کن
آلوچه و دلتنگی و غرُ غُرم هستم ، میجسبه گاهی ، اصن خانم باید واسه آقاشون خودشو لوس کنه و بس
خدا شیرینی لحظه هاتونو چند برابر کنه
یه چی بگم بخند مُژی
داشتم کتابامو از توی اتاقم میذاشتم تو کارتن که ببرم خونۀ خودم
که چشمم خورد به کتاب آشپزیه... تند پیچیدم لا یه ملحفه و گذاشتم بین لباسام که آقای همسری سر رسید و مچمو گرفت...:))))
پرسید چی قایم کردی؟
گفتم هیچی لباس بود... که بالاخره فهمید
پرسید دیوونه چرا کتابو قایم میکنی و منم با یه لحن مظلومی گفتم آخه دوس نمیدارم کسی بدونه من از رو کتاب آشپزی میکنم...
گفت اولا به کسی ربط نداره دوما فدای سرت که بلد نیستی خودم آشپزی میکنم سوما کم کم یاد میگیری و خودت از حفظ آشپزی میکنی
تو خیلی مهربونی مژگانم... کمتر کسی پیدا میشه که با شادی دوستاش شادی کنه و با غم دوستاش غصه بخوره... از خدا متشکرم که دوست خوبی مث تو رو دارم:)
اما گاهی که خودتو لوس میکنی و آقای همسری بهت میگه نی نی خودمی الان کلی از خجالت آب میشویم بسی:))))))
خدا شیرینی و عشق دلای شما رو هم هزاران هزار برار زیاد کنه
عزیزمممم
کلی میخندیم!
اینم بوس
اشکال نداره ، منم کتاب آشپزی دارم ولی خوب غذا درست کردنو بلدم و دست پختم بد نیست
اما همسر اینا غذاهای مخصوص و خوشمزه زیاد دارن که من بلد نیستم و به همسر گفتم که بیخیال باقالاخورش شو که درست کردنش دردسر داره ، به زحمتش نمیرزه ، دلت خواست بریم خونه مامانت بخور
علاوه بر ناز و بقولی لوس کردن من انقد گاهی سریسر همسر میزارم که نگو و خیلی کیف میده!
اونم گاهی منو اذیت میکنه ، اذیت عاشقانه
مهربونی از خودته مریمی ، کاری و حرفی بود رو من حساب کن همیشه و همه وقت
بازم میگم که انشالله همیشه بخوشی باشین!
منم آشپزیم خوبه اما بعضی از این غذاهای جدید و کلاسیک رو بلد نیستم از حفظ درست کنمــ... باید چنباری بپزم تا یاد بگیرم کامل

وای چقدر سخت
سر به سر گذاشتن و حرصش رو در آوردن خعلی باحاله و اگه بتونی حفظ ظاهر کنی و نخندی کلی هم ذوق داره
من اما خندم میگیره اما اون وقتی اذیت میکنه اینقد جدیه قیافش که فکر میکنی راستی راستی داره اذیت میکنه
ایشالله به حق پنج تن خوشبخت بشی و همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه مژگان عزیزم
منم بووووووووووووس