گذشتم از هوایی ، بریدم از جهانی
به تو رسیدم از تو، به مرز مهربانی
کجا بدون اسمت، غریبگی نکردم
کجا پناه من شد، ازین همه نشانی
فلات آفتابی ،در این هوای ابری
بهشت عاشقانی، دراین جهان فانی
تو کوه و دشت و صحرا، تو آفتاب و دریا
تو جویبار و باران، تو باغ زنده گانی
تو ای بهشتم ایران، چو آفتاب و باران
به خنده می نشینی، به گریه می نشانی
تو می درخشی از دل، چو ماه ،ماه کامل
به میل دوستانی ، به رغم دشمنانی
وطن پناه ما باش ، درین غبار مسموم
درین هوا که از نو، گرفته ایم جانی
مگر زبان آتش ،نشیند از دعایی
مگر دعای خیری براید از دهانی
پی نوشت:این شعر زیبای عبدالجبار کاکایی عجیب با حال اینروزهای من عجین شده... این روزها که در گوشه شمال غربی کشورم هموطنانم غرق در خون و خاک... روزه هایشان را با اشک افطار می کنند...اینروزها که قسمتی از تنم... وطنم... لرزید، قسمتی از دلم ایرانم مُرد؛ آذرم به خون نشست، آذرم به خون تپید
بعداً نوشت:اگر میخواهید در این ماه عزیز قدمی برای رضای خدا بردارید اینجا را مطالعه بفرمایید
من دیروز که شنیدم قلبم داشت میومد تو دهنم . دوستام توی تبریز هستن و میگفتن اوضاع تبریز خرابه . خیلی دلشوره داشتم . تا اینکه ازشون خبر گرفتم فهمیدم تبریز خدارو شکر اتفاق بدی نیوفتاده .
من صبح از خواب بیدار شده بودم که مامنم بهم خبر داد
البته پریروز بود فکر کنم...
گفتم لاقل بذار چشمام باز بشه بعد خبر به این تلخی رو بده
آره منم شنیدم تبریز زیاد اتفاق بدی نیفتاده
بیا براشون دعا کنیم نسیم جان
سلام مریم جون...
واقعا خیلی تلخه...
متاسفانه ثدا سیما یاری نمی کنه.. و اصلا خبر رسانی خوبی نداریم.. دعا کن به همین جا ختم بشه...
سلام عزیزم
تلخ مال یه لحظه اشه
فکر کن توو این بلبشوی روزه و گرمای تفدیده آواره خیابون بشی
منم باهات موافقم... اتفاقا برام جای سئواله که چرا صدا سیما هیچ خبری هیچ عکس العملی اونجور باید و شاید نشون نمیده
دعا کنید واسمون
واقعا خیلی سخت گذشت
دیشب هیشکی چشم رو هم نزاشت
خدا خودش کمک کنه گفتن بازم ادامه داره
سلام مادی جون
بخدا که همه اش فکر و ذکرم شده جریان زلزله شما...
دیشب تموم ایران چشم رو هم نذاشت که... شب قدر بود دیگه
ایشالله که همه چی ختم به خیر میشه
نگران نباش
مراقب خودت هم باش
من مونده ام واسه چی خدا اینجوری امتحانمون میکنه؟؟؟
چه خانواده هایی که با این امتحان خدا کانون گرمشون از هم پاشیده نشد....
والله مونده ام حکمت این کار چیه.....
سلام محمد جان
حرفت متینه و من هم پاسخی ندارم تا بگم بهت
فقط اینو میدونم که کار خدا بی حکمت نیست...
خیلی وحشتناکه!
وحشتناک مال یه لحظه اس محدثه جانم
فکر کن الان مجبوری با همشهریات از ترس جونت توو پارک سر خیابونتون افطار کنین روز رو شب و شب و روز کنین
آواره و معلق... چ حسی بهت دس میده؟
منم از وقتی شنیدم خیلی ناراحت شدم..
غم داره عزیز من
داغش اونجا بیشتر بر دل میشینه که صدا و سیما لال شده
پرستو لانه زد بر طاق هشتی
کجا ماندی تو ای مرغ بهشتی
همه مرغان به شهر خود رسیدند
تو تنها ای قناری برنگشتی......
.................................
سلام مریم خوش قلب
منم از همین پنجره به تمام بازماندگان این مصیبت تسلیت عرض میکنم...
تو تنها ای قناری برنگشتی
سلام مهردادی
ممنونم داداش گلی مهربونم
مویه های بلند

آوارهای ریخته بر جسم
با اندوهی
ملال انگیز
زخم می زنند
بر قلب هایمان
زنگِ ساعتِ خانه ها
از نفس افتاده
بگذار به یاد ِ روزهای گذشته بگریم
سلام بر بانوی احساس و مهربانی ، مریم عزیز
زنگ ساعت خانه ها از نفس افتاده
دیگر ساعتی نیست تا با دینگ دینگش سحرهای رمضان را بیدار شوند
چشمهای همیشه بیدار
دیگر نیست پدر، مادر ، برادر ، خواهرم تا با هم کنار سفره افطار لبخند را به هم تقدیم کنیم
سلام بر رفـ ـیـ ـق شفیق بلاگستان
سلام
از اینکه با حضورت ساغر تهی میکده را لبریز احساس و محبت نمودی بی نهایت سپاسگزارم ...
اینکه گفتی قسمتی از دلم ایرانم مرد ... خیلی تلخ بود و دردناک ...
علیک
آخه وقتی نه اسم گذاشتی نه آدرس وبلاگ من از کجا بدونم کجا حضورم مثمر ثمر بوده؟؟؟
سلام
همیشه و هر لرزه ای برایم پر از درد است و یادآور روزهای تلخ،از وقتی کودک بودم زلزله را به یا دارم که در پی اش همیشه اندوه است.کاش دل زمین قرص بود،کاش عاشق نبود و دلش نمی لرزید...
خدا به همان سان که مرگ می دهد،امید می دهد.امیدوارم روزهای سبز آذربایجان به زودی فرا رسد
سلام طاهای عزیز
همیشه در پی هر لرزه ای غمی عمیق نهفته است
لرزش دل وقت دیدار یار و غم بعد از جدایی
لرزش دستان مضطرب وقتی منتظر نشسته و یار نمیرسد
لرزش زمین و آوارگی های بعد از آن
کاش هیچوقت زمین عاشق نشود
سلام مریم جونم
خدا بهشون صبر بده من به شدت از زلزله می ترسم خیلی بده که حتی نمی تونم یک لحظه ی حال و روز اونا رو خوب و خوش کنم. خدا کمکشون کنه
سلام عزیزدل
خدا بهشون صبر، خونه، خوراگ، پوشاک، ... بده
خیلی سخته خیلی سخت
نامه هات را بی نشانی،
به باد بِدِه
می رساند.
خانه ام بر باد است!
رضاکاظمی
سلام گل همیشه بهارم
خانه ام بر باد است
خوبی تو؟
خیلی ناراحت کننده ست خیلی
سلام زینبی
بخدا که هیچکس مگر آنهایی که قبلا این بلا رو دیده باشن درکشون نمی کنن
به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را
سلام
ببخشید که در کامنت قبلی در همین پست یادم رفت که آدرس و اسم بذارم ...
منظورم وبلاگ میکده بود .
خواهش می کنم
زمین که در گوشه ای لرزید ...و دل مانیز همچنین از داغ عزیزان همچنان می لرزد ...مریم جان و دل بچه های فلسطین سالهاست از صدای حمله نامردها می لرزد ...دلم روی گسل قرار گرفته ....
سلام عمه جانم
خدا نکنه دلتون روی گسل بیفته
با دل مهربونتون برا یهمه اونایی که در سختی و ناامنی زندگی میکنن دعا کنین
خدا به بازماندگانشون صبر بده


خیلی دلم میخواست میتونستم و میرفتم اونجا
------------------------------
شرمنده مریم جون دیر به دیر بهت سر میزنم.
زندگی و هزار مشکلات...
سلام خانوم گلم
همه یه طورایی دلشون میخواد کمک کنن، منم دلم میخواست کنارشون باشم اما حیف...
دشمنت شرمنده تا باشه ازین زحمتا و پذیرایی از مهمون عزیز
سلام خوبی عزیز؟ :)من خودم آذری هسم همین دو رو ور تبریز
تا همین دیشبم زلزله روحس کردیم برا زلزله زده هام واقعن ناراحتم:(
سلام آلمایی
وای خدای من باید حدس میزدم که آذری باشی
امشب با مامان و بابام وداداشم داشتیم برنامه سفر رهبر رو به اونجا نگاه میکردیم مامانم یه ریز گریه کرد.... بابا هی لب برچید... داداشم هم بغض کرده بود
منو میگی که هیچی نگم بهتره
خدا کنه همه چی زود تموم بشه خانومی
از کوجا معلومه آذری ام؟
آره خدا کنه زود تموم شه ایشالا ، آقا رم دیدیم اصن حالم تغییر کرد
سلام
سلام به روی ماهتون داداش
سلام .
آرزوی صبر میکنم براشون
.
درود بر تو که ..
تو که اینقد مهربونی.
سلام سحری
وای عزیزدل تو کجایی؟
من کجا و مهربونی کجا؟
سلام


احتمالا این شعر عبدالجبار رو توی وبلاگ یکی از دوستات ندیده بودی همین چند وقت قبل ؟؟؟
به به... گفتم بوی گلاب پیچیده ها



نگو داداش آفتابیمون اومده...
واللا دوست که نه... توو وبلاگ داداش گلیم دیدمش و گفتم تا من اجازه بگیرم و تا اون بخواد تایید کنه یه ماه کار میبره برا همین سرقت مطلب وبلاگی کردیم
به نظر شما ناراحت شده؟~~>
یا تاییدش کرد؟