خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

اے حرمت ملجأ درماندگان...



تو نبودے اشک واره ے گونہ هایم را بہ کدام صحن و سرا متبرک می کردم؟

تو نبودے رمق پاهایم را بر سنگفرش هاے کدامین خانہ ارزانی می کردم؟

تو نبودے دل بہ قربِ کدامین سقاخانہ ے آشنا می سپردم؟

فداے رقص بیرق سبزت بر کرانہ ے آسمان

کرامتت نبود،بخیل می شدند بذرهاے سرخ ِ روئیدنم..

تو نبودے،درد و تنهایی و خستگی و آوارگی و بی خانمانی می کشت مرا..

دو قطره اشک سُر می خورد و می ریزد..گره اے،پنجره اے،صحن و سرایی..

کسی مرا بہ ضامن دلم برساند..بہ انیس نفس هاے غصہ دارم..بہ طبیبم..

پی نوشت دوست:این پست برای دل زندگی که اینروزا دلش بدجور هوای مشهدالرضا رو کرده،ایشالله قسمتت بشه خانم گل

نظرات 27 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:14 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

انگار خودمم بی تاب حرم و ایوون طلاش شدم
خدایا قسمتمون کن دوباره

Dark knight سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:17 ب.ظ http://Darkknight.blogsky.com

ishala dobare ghesmat mishe

مشتاق سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:36 ب.ظ

...سلام بر دلی که در هوای حرم دوست میخواند..
هرچند حضور در حرمش چیز دیگری است اما..
سفر دل هم برای خودش صفای دارد..
میشود که جسم فاصله داشته باشد..اما دل در حضورش باشد..
همچنانکه میشود جسم در حضورش باشد ولی دل جای دیگر!
.....
خدایا دلهایمان رامشتاق حریم خویش گردان...که جز برای تو نباشد...

سلام استاد
حضور...حرم..صحن انقلاب...سقاخانه...پنجره فولاد
دستهای قنوت شده...اشکهای ملتمس...زمزمه های عاشقانه...
و...
رکوعی از سر تواضع
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی

بانوی اُردی بهشت سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ب.ظ

چی بگم جز اینکه دل ِ منم تنگه واسه دیدن ِ یه لحظه ی حرمش!

سلام گل قشنگم...
ایشالله به زودی قسمتت بشه عزیزدل

بانوی اُردی بهشت سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ب.ظ

اگه بگم همین الان دارم واسه الم تو سایت رجا ساعت حرکت قطار ها رو نگاه مینم باورت میشه؟

نیمه ی شعبان اگه مشهد باشی نور ِ علی نوره بخدا
خوش به سعادتش هر کسی که میره اونجا

اگه قسمتت شد و رفتی برای منم دعا کن خانمی
آقا خیلی رئوفه بخدا...اینقدر هم مهمون نوازه که نگو...
نیمه شعبان...مشهد...چ شود؟؟؟؟

بانوی اُردی بهشت سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ب.ظ

* خالم

بانوی اُردی بهشت سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ

http://www.mediafire.com/?mc0ziyxgyzx

آمدم ای شاه پناهم بده/ خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان/ دور مران از دَر و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم/ إذن به یک لحظه نگاهم بده

لشگر شیطان به کمین من است/ بی کسم ای شاه پناهم بده

در شب اول که به قبرم نهند/ نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطابخش همه عالمی/ جمله حاجات مرا هم بده

بانوی اُردی بهشت سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:02 ب.ظ

http://www.aqrazavi.org/UserFiles/File/Multi%20Media/dtree/index.htm

آخ چ زیارتی شد ...مرسی نگینی
خیلی خوش گذشت
من همه اش توو صحن انقلابش بودم
اجازه ورود به روضه رضوانشو نداشتم خانمی
فدای مهربونیت

*ღ* بــ ـهــ ــار *ღ* سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:24 ب.ظ http://www.gole-hamishe-bahare-man.blogsky.com

ایشالا قسمت همگیمون بشه

ایشاللهــ....
فدای مهرناز خانمی خودم بشم

محیا سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:48 ب.ظ http://rooja.blogfa.com/

سلام عزیزدلم
واقعا نمی دونم چی بگم !!!!!! تا حالا کسی اینقد بهم توجه و محبت نکرده بود شرمنده شدم الهی قربونت برم اگه خدا بخواد انشاالله 10 تیر با دلم پرواز می کنم

سلام زندگی
هیچی نمیخواد بگی ...الهی فدای دل بی ریات بشم من که اینقدر راحت حرفشو میزنه...دشمنت شرمنده...خدا نکنه آخه
ایشالله...یادت نره برام دعا کنیا...باشه؟؟؟
بگو آقا...همونکه مریم توو دلشه و توو اون سفر قبلی نصفه نیمه برآورده اش کردی کاملش کن تا خودش بیاد پابوست

محیا سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 ب.ظ http://rooja.blogfa.com/

باورت میشه هنوز نرفتم کلی معجزه دیدم ...میخوام داد بزنم دیوونتم امام رضا

آره باورم میشه...بخدا باورم میشه...من امام رضامو خوب میشناسم...لطف و کرم هم زیاد دیدم ازش...داد بزن و بگو که عاشقتم آقا

ویکی سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ب.ظ

آخی............!
یادش بخیرر..
اونجام میرفتیم قدیماها...!
سلام خوبی؟!

سلام ویکی
ایشالله بازم قسمتت بشه و بری
مگه تو چند سالته ؟؟؟ چنان میگه قدیما...آدم یاد بابابزرگش میفته
تو چی خوبی؟

مادمازل شرور سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 ب.ظ

ایشالا خدا قسمت هر کی دوست داره بکنه
من که خیلی دلم تنگشه و حتی یه بارم نرفتم
السلام علیک یا موسی بن الرضا

ای جان...ایشالله قسمت تو هم میشه خانم گل
دلم روشنه میری و بعدش هم یه سفرنامه مصور برامون میذاری و دلمونو آب میکنی...آه ببین کی گفتم؟
صل الله علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی

طهورا چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ

وای مریم جان دل عمه هم می خواد .اصلا دلی هست که نخواد...
میگم خدا کنه به این زودی قسمت مادمازل ...بشه خب

سلام عمه طهورا...
شما عید رفتین و من اواخر فروردین...اما نمیدونم اون حرم و صحن و سراش چی دارن که برنگشته آدم بغض میکنه و دلتنگش میشه...
مادمازلیِ من خیلی وقته در آرزوی مشهده ایشالله قسمتش میشه من میدونم

مادمازل شرور چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ب.ظ http://madmazelsharur.blogfa.com

مرسی طهورا جان
یعنی میشه روزی؟

عمه اگه این اطرافین خودتون جوابشو بدین که مطمئنِ مطمئن بشه

زهـرا چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:05 ب.ظ http://anywherewithu.blogsky.com/

وای مریم خانوم
چه کردی
دل همگی رو هوایی امام رضا کردی
انشاءالله به زودی نصیب دوست گلت بشه
و همه دوستان

سلام زهرا جانم
چه میکنه این مریم؟
خب مگه بده عزیز؟!
اصلا بیایم همگی جمع بشیم و بریم مشهد و برای استراحت هم بریم خونه ریحانه...هان؟چطوره؟
ایشالله نصیب تمام آرزومنداش بشه

محمدآقایی چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ب.ظ http://mohammad-aghaiy.blogsky.com/

سلام بر گشاینده تمام مشکلات
سلام بر فرزند رسول خدا
سلام بر امام رضا (ع)

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

یکی هم ما رو تحویل بگیره و بهمون سلام کنه
واللا

ریحانه چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

مریمی من عجیب هوایی شدم...ایشالله بعد امتحان ها باید یک حرم درست و حسابی برم...دعا کن

سلام ریحونی جونم
اول بگو ببینم جواب کامنت زهرا رو خووندی؟ یا خودتو زدی به ؟؟؟
خوش به سعادت خانم گل...قدر خودتو بدون
خوش به حال تموم مشهدیا
آخ که چقدر دلم برای اون خیابونی که اسمشو نمیدونم ولی وقتی وسطش وایسی گنبد طلایی آقا خودنمایی میکنه تنگ شده

محیا پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 ق.ظ http://rooja.blogfa.com/

اوه ...اینجا چه خبره !!!!!!!مریمی مطمئن باش تو نگاه اول به یاد تو ام

جونم زندگی...واقعاً؟؟؟ مرسی عزیزدلم
می بینی که همه مون دلمون میخواد بریم فقط باید قسمتمون بشه و بطلبه ما رو...

طهورا پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 ب.ظ

امیدوارم تا پستت عوض نشده مادمازل دعوت میشه .ان شاالله

سلام بر مریم جان

الهی آمین...اما فکر کنم تا اونموقه خانمیِ من امتحان داشته باشه
سلام عمه طهورا

بانوی اُردی بهشت پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:08 ب.ظ

مریم اهنگ وبتو خیلی دوست دارم

این که عاشق کسی باشی یعنی هیچ
این که یکی عاشقت باشه یه چیزی
اما این که عاشق کسی باشی که عاشقته یعنی همه چیز
یعنی باقی دنیا هیچ . . .

مامیچکا پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:51 ب.ظ http://mamichka.blogsky.com/

سلام مریم بانو جونم....
قربون قدمت بازم بهم سر بزن

قدم بر چشم خیالم نهاده ای
کمی بگذر از من
میخوام ببینمت

ریحانه پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:15 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

سلام خانمی خوبی ؟!ویشب یک کامنت طویل نوشتم برات ولی ثبت نشد
دعا کن بعد امتحان ها بتونم برم یک حرم درست و حسابی...عجیب این روزهام بغض آلود شده..
راستی میدونم الان کجایی...از طرف من هم نایب الزیاره باش

سلام عزیزدل...ویشب یعنی کی ریحونی؟؟
ایشالله که قسمتت بشه و بری هر چه زودتر
خراسان رضوی بودین خانمی؟
از کجا میدونی؟

ریحانه پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:43 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

ای وای من اصن ندیدم کامنتم ثبت شده،و راستش الان جواب کامنت زهرا رو دیدم...تشریف بیارید..قدمتون روی چشم...ولی ریحانه که خونه نداره !!!!

حالا صبر کن بذار ببینیم قسمتمون میشه؟
چشمت بی بلا...خونه نداری؟
کجا زندگی میکنی ریحونی؟

ریحانه پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:44 ب.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

ولی اون کامنت طویلم نیست ها

غیب شده ریحونی

ریحانه پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:21 ب.ظ

مریمی من ساکن مشهدم و مشهدی ام...
تو وب سهبا خانم خوندم میخوای بری زیارت شهدا...
بعدشم تو مگه الان خونه داری ؟!
...اگه بگی خونه ی بابا ی ریحانه درسته نه خود ریحانه..ریحانه خونه اش کوجا بود خو..

خب چ بهتر خانمی...بیایم خونه تون راهمون به حرم نزدیکتر میشه
میدونم از اونجا فهمیدی شوخی کردم خانم گل...اما بارون اومد نتونستم برم...یعنی از بارون نترسیدم و بخاطر بارون نبود....سردرد بدی هم گرفته بودم که الانم باهامه
اگه بگم آره باور میکنی؟....اما خالیه...یعنی فقط سندش مال منهـ...
حالا باشه...وقتی بیایم مشهد میریم خونه بابای ریحانه نمیریم خونه خودش خوبه؟

جوجه اردک زشت پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ب.ظ

سلام آجی مهربونم
میشه واسه منم دعا کنید بیشتراز یکساله نتونستم برم بخاطر شرایط کوچولو اما دیگه طاقت ندارم...دل که هوایی شده

بیقرارم برادرم...بیقرارتر از آنکه بخواهم حرفش را بزنم
من که قابل نیستم ...ولی چشم از مادر میخواهم برای هردویمان دعا کند...انشالله شما همراه مانای عزیز و الیاسین تان مشرف میشوید
دلتان همیشه شاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد