اونروز خدا هم غمگین بود اما سعی میکرد به روی خودش نیاره بخاطر همین خیلی جدی و پرصلابت پشت میز شیشه ای تمام رفلکسش نشسته بود و داشت به امورات آیندۀ دنیا فکر می کرد اما در عوض فرشته ها همه شون داشتن گریه می کردن و هر کس به نوعی غم دل خودشو نشون میداد از اونجاکه هوا هم سرد بود اشکاشون تبدیل به دانه های برف میشد و روی سر زمینیا فرود می اومد
خدا دوتا فرشته هاشو صدا زد و سعی کرد صداشو صاف کنه و صلابتشو از دست نده گفت: - برین و بهش بگین حاضر شه درسته دو ماه از زمستون رفته اما هوا هنوز سوز سرما رو داره لباس گرم بدین بپوشه
همه ی فرشته ها مخصوصا دوستای صمیمیش دورش رو گرفته بودن و هر کس به نوعی ابراز دلتنگی میکرد اکثرشون اونو فری یا فری جون صداش میزدن اما بین همۀ اونا یه فرشتۀ خیلی مهربون و نازی بود که اونو فری ناز صدا میزد
هرکس یه چیزی بهش میگفت یه سفارشی میکرد: - فری مواظب خودت باش
ـ فری جون دنیا به هیشکی وفا نکرده زیاد دلبسته ش نشیا
ـ و اون فرشتۀ مهربون! اومد جلو و آروم فقط یه جمله بهش گفت: ـ فری نازم مواظب بالهای قشنگت باش
اما خود فریناز یه طورایی خوشحال بود و دلش میخواست یه دنیای جدید رو تجربه کنه درسته تو آسمون هفتم کلی خوش میگذروند و به نوعی یکی از فرشته های سوگلی درگاه خدا بود اما باز کنجکاوی و هیجان که فقط خاص خودش بود هی بهش هشدار تجربه زمین رو میداد
بالاخره آماده شد و لحظۀ موعود رسید خیلی با وقار و متانت رفت و جلوی خدا برای لحظاتی دولا راست شد و بعد آروم خداحافظی کرد و رفت لبۀ آسمون هفتم ایستاد
دو تا فرشتۀ مامور هم رفتن و پشتش ایستادن و فری جون یا همان فریناز خودمون برای یه لحظه که برگشت به خدا نگاه کنه که نشد و پرت شد به طرف زمین و افتاد تو آغوش مهربون یه مادر که از قضای روزگار چهرۀ آسمونیش درست شبیه همون فرشته ای بود که فری ناز صداش می کرد
حالا بیست و دو سال (البته اگه درست گفته باشم) از اون روز میگذره فریناز قصۀ ما هنوز برای کبوتری که دلش میخواد جلد حرم امام رضا بشه اما توو دستای یه کفتر باز اسیره گریه می کنه. اون هنوزم برای همون مردی که بابای پنج تا بچۀ قد و نیم قده و همین یه ساعت پیش تو سانحه تصادف کشته شد زار می زنه و برای اون دختری که بخاطر بی وفایی دوستش مدتها افسردگی گرفت دل می سوزونه اصلاً انگار بعضی وقتا حافظۀ فرشته ایی فریناز میاد سراغش و دوست داره همونطور که اونوقتا تو آسمون هفتم برای فرشته ها جشن تولد میگرفت اینجا هم روی زمین برای دوستای زمینیش جشن تولد بگیره و متنای قشنگی هم برای تولدشون می نویسه
حتی گاهی وقتا دزدکی میره سر وقت کمد ته اتاقشو آروم و بی سروصدا درشو باز می کنه و از سر دلتنگی برای دوستای آسمونیش سری به بالهای فرشته ایش میزنه ودست میکشه بهشو نوازشش می کنه
فریناز همیشه لبخند میزنه و همیشه می خنده اما تو دلش غصه های دیگرانه و فراموش کردن غصه های خودش
من فریناز رو از نذرهای چهل جمعه ایش می شناسم اونوقتا که نذر کرده بود از اولین جمعه سال تا چهل جمعه دلنوشته های قشنگشو به امام زمان تقدیم کنه که هنوزم بعد از چهلمین جمعه هم ادامه داره
و حالا امشب شب تولد این فرشتۀ زمینیه و روزهایی که من شمردم تا به اینجا برسیم به امشب شب تولد مهربانی و دوستی
و حالا باید بگم فریناز عزیزم مهربونم خانم گل! به یمن آمدنت هزاران ستاره در آسمان دلم خندید
تنها برای تو که و اولین و آخرین حکایت بی انتهای دوستی هستی
مینویسم که به یادت هستم
و هزاران شاخه گل مریم را در روز تولدت تقدیمت میکنم
تولدت مبارک عزیز دل
به درخواست خود فریناز جون {که در پست به غم مبتلایم...ازم خواست کامنتدونیم رو باز بذارم} کامنتدونی این پست رو باز گذاشتم دیگه خودتون هر طور دوست دارین بهش تبریک بگین
اول خودم
تولدت مبارک خانم گل
هزاران بار دیگه هم مبارک
تا حالا خودم برای خودم نظر نذاشته بودم که امشب گذاشتم
تولدش مبارک
سلام ئاسو جان
------> درست گفته بیدم؟
مرسی خانمی فدای مهربونیت عزیز
خوش هاتید سر چاو بان گیان
به به , می بینم که اینجا هم تولد فریناز عزیزمه . آفرین گل مریم . ممنونم از شما .

اینجا هم شادونه خانومم , تولدت مبارک . الهی همیشه شاد و سرحال و موفق باشی عزیز دل .
تولدت هزار هزار بار مبارک .
سلام نرگسم
قربونت برم من
الهی آمین
مرسی عزیز مهربان
سلام





اینجا هم که تولد مهربون ترین آجی منه
اول من واسش تولد گرفتما
شما هم تشریف بیارین
بازم تولد یه دونه آجی وبلاگیم مبارک
ای جانم
سلام نازی جان
بله دیگه تولده تولد تولدش مبارکه
چشم عزیزم میام خانمی
مرسی نازی جان ممنونم از حضورت
تولد فریناز عزیز رو تبریک میگم ، انشاله عمر پر خیر و برکتی داشته باشه و در کنار عزیزانش همواره شاد و سرافراز و خوش باشه ، فریناز عزیز تولدت مبارک.
دست شما هم درد نکنه مریم بانو که همواره بفکر دوستانتون هستید .
سلام سپهر مهربون



مرسی هم از تبریکت هم از حضورت
ایشالله
راستی سپهر جان تا یادم نرفته خواستم بپرسم تولد شما کیه عزیز؟
پیشاژیش تولدت مبارک اسمانی ترین مرد بلاگستان
فریناز بی تو همه این روزها تکراری اند
به این آغاز خوش آمدی ...
اول از همه سلام داداشی
فدای داداش دانی خودم بشم
مرسی مهربونم هم از حضورت هم از تبریکت
تق تق تق این صدای در زدن عمه است مریم جان در را باز کن که عمه اولین بار به خانه ات آمده ٫به به برادر زاده جان چه تابلوهای زیبایی به دیوار های خانه ات نصب است این چند شاخه گل مریم را هم از من بگیر و در آب بگذار .
کو این فریناز عزیزم که بگویمش که مادر برای هر زایش سرشار می شود از خدا چرا که در هر حمل یک نفخت من روحی نصیبش می شود .
مادرت محدودیت های زیادی را تحمل کرده تا تو سالم به دنیا بیایی ای ناز دانه خدا پس به شکرانه اش تو هم دستانش را ببوس.
ان شاالله همیشه ناز باشی.
دوستتان دارم
عمه طهورا سلام
قربونت برم من خوش اومدی مهربونم
بفرمایین بفرمایین دم در بده بفرمایین تو
وای اگه میدونستم میاین یه گاوی گوسفندی شتری جلو ژاتون قربونی میکردم
اینم گلای مریم:http://s1.picofile.com/file/7305141177/%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%85.jpg
قابل شما رو نداره عمه جونم
وای مادر مادر الهی من فدای همه مادرای مهربون سرزمینم بشم
بخدا من همیشه ب مامانم میگم ببخش منو مامان که باعث درد و ناراحتی در تو شدم
منم دوستتون دارم خیلی زیاد
بارم بهم سر میزنین عمه؟
ابنجا هم تولدش مبارک
سلام نارون خانم!
خواهش می کنم قابلی نداشت عزیزم
بله دیگه تولدش مبارکه
بازم تولدش مبارک
بازم مرسی
تولد خودت کیه اونوخت؟
ای جانم چه متن قشنگیییییییی
این طور که معلومه فریناز جون یه فرشته ی مهربونه. از تعریفات پیداست
فریناز جون تولدت مبارک
ای جانم چه مادمازل مهربوووووووووووونی
بله عزیز دلم یه فرشته مهربون که منو همه جوره دربست عاشق خودش و مهربونیاش کرده
مرسی خانم گل
ایشالله تولد خودت!
کیه راستی؟
هر وقت باشه مطمئنم تو اردیبهشت ماه نیست هان؟
مرسی مریم جون که اومدی پیشم
باعث افتخارمه که از مخاطبینت باشن 


باران که می بارد
بوی رسیدنت می آید
میدانستی آیا
تو در ذهن من
هم تراز بارنی؟!
خواهش می کنم خانمی
مهربان تر از تپش ِ غنچه های ناز است




و بی ریا تر از نفس ِ پاک ِ یاس ها
دل ِ بارانی ِ من دیر زمانی است که
به رگبار ِ آرامشش خو گرفته است
با اینکه
روزها ...
شب ها ...
سال ها ...
سپری می شوند
اما او ( فریناز )
هنوز همان خوب ِ دیروز است
سلام بر بانوی مهربانی مریم عزیز
تولد فریناز عزیز مبارک
ایشون امروز نیستن واسه اینکه کیک و این چیزا نخرن
باران حجم کوچکی از صمیمیت نگاه توست
البته مزاح می کنم میدانم شما هم اصفهانی هستین
بوی خاک باران خورده
درست مثل عطر تو
روی همه کلماتم پیچیده
هر کلمه که می نویسم
نسیم دل انگیز مهربانی ات
زیر واژه هایم می دود
سلام بر ر ف ی ق عزیز و بزرگوار
ممنوم مهربان
بله اتفاقا خواستم بگم فریناز جون داری رگه های اصفهانی بودنتو رو می کنی
سلاااااام

فریناز عزیز تولدتو تبریک میگم ایشاالله همیشه سلامت و عاقبت به خیر باشی عزیزم
واست ارزوی موفقیت دارم
مریم جون خوبی عزیزم؟
سلام سارا خانمی
مرسی عزیز دلم ایشالله
وای سارا الهی فدات بشم هی خواستم بگم یکی هم نیست حال ما رو بپرسه مام هستیما
آخیش مرسی مرسی خوبم
در پی جوابی از متولدی که تولدش رو گرفتین، تا اینجا اومدم!
فک کنم خود فریناز نمیدونه که تولدشه!
و یا به احتمال زیاد داره خیلی بهش خوش میگذره تو تولدش که تا الان نیومده!!!
تولدش مبارک.
از شما هم ممنون بابت این جشن
سلام

ممنونم که اومدین
قرار بود بره کویر نوردی شاید اونجا براش تولد گرفتن
شایدم از زور ترس برای دادن کیک و شیرنی نمیاد
خیلی ممنونم از تبریکتون و از حضورتون
سلام
شاد باش ترین تبریکات رو با سبدی از لبخند تقدیم پروانه های گرد سرشون می کنم که بهار به همین پروانه ها معتاد است ار بخندند بهار ـآزاد خواهد شد
خوش بحالشون تولدشون گره خورده به روز مهر زمین و زن
روز مهربانی و تولدشون رو با تمام وجود تبریک میگم
این روزها شادی را از یاد برده ایم ممنونم آبجی شادمون کردید
کیک فراموش نشود
سلام مهربان برادرم
ممنونم از تبریکتون بزرگوار
واقعا منم به این فکر کردم مقارن شدن تولد فرینازم با روز مهر و مهربانی
خدا نکنه شادی از یادمون بره
شادی هست ما خودمون رو زدیم به اون راه
البته خودم رو عرض می کنم
وقتی خدا هست شادی هم هست
کیک چه قابل باشد برادرم در حال پختنش هستم تا آماده بشه یه هفته ای طول میکشه
به به...اینجا چه بوی گز و پولکی پیچیده...
تولد فریناز عزیزه...
مبارک باشه...به حرمت اون امامی که براش هر جمعه نامه می نویسه همیشه خوشبخت باشه و عمر باعزت و طولانیی داشته باشه.
...
دایی جان سلام
چه خوب که پیغام آور شادی ها و خوبی ها شدی...
سلام دایی فرداد
بله دیگه من عاشق پولکی هستم یعنی خیلی دوست دارم
مرسی از حضورتون و از دعای قشنگتون دایی جونم الهی آمین
آره خب آخه میگن بچه حلال زاده به داییش رفته اینه دیگه
منم به دایی فرداد رفتم
من در برابر خوبیهای شما که کوچکی بیش نیستم مهربان
وااااااااااااااااااای





خدای من
این همه شمردن ها پس بی دلیل نبود مریمی
الان تو چشمام پر از اشکه بانو
اشک شوق
ممنون عزیز دلم
برم دوباره بخونمش
ای جانم تو کجایی خانمی؟!
فدای تو
قابلی نداشت عزیز
گل قشنگم با آمدنت تمام اعداد را شرمنده خودت کردی
و حال بیست و نه چقدر به خودش می بالد که به زاد روز تو تعلق دارد
فدای چشمات بشم من گریه چرا خانمی؟
بخند تا دنیا به رومون بخنده عزیز
مریمی






من به تو چی بگم آخه
نمی دونی چند بار خوندمش و چقدر خدا رو شاکرم که دوستای آسمونی مثل تو رو واسم آورده که اینجا هم تنها نباشم
بی نهایت ممنونم مریم جونم
یه مریم که از مهربونی و پاکی رو دست همه ی مریم ها رو آورده
ممنونتم عزیزم
ممنون تو و متن بی نهایت قشنگ و زلالتم
پلک جهان می پرید
دلش گواهی میداد
اتفاقی می افتد
اتفاقی می افتد
و
فرشته ای از آسمان فرود آمد
تولدت مبارک
تو تنها نستی عزیز با این دل زلالت
با این نگاه مهربونت
با این همه خوبیت
خدا با توئه
منم بی نهایت دوستت دارم
از تمام دوستان مهربونم ممنونم



ممنونم
راستی مریمی
من هنوزم موندم...
توو وجود زلالت
که می شه خیلی راحت توش آبتنی کرد
دوستان جواب بدن



از راستی به بعدش مال منه
خاک وه چوو دختر چرا حرفای ناموسی میزنی؟؟؟؟
من هیچی نیستم خانمی
فقط برای آرامش دل خودم برای تولد یه فرشته نشستم اشک شوق ریختم که حاصلش شد اینی که می بینی
مریم جان لینک شدی عزیزم...
خوشحال میشم یکی از دوستای خوبت باشم
قربونت بشم نازی جونم
باعث افتخاره خانمی
همیشه در کنارت خواهم بود
وااااااااااای اینجا هم که تولده فرینازه



تولدش مبارک بازم
ممنونم مریم جون واسه تولدی که گرفتی
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی
بلـــــــــــه تولد عزیز دل مریمه
مرسی بازم
خواهش می کنم قابل نداشت
توام همیشه شاد باشی مهربون نازنینم
سلام

نه بابا مدرسه بودم فقط کلاس فوقم کنسل شد زودتر تعطیل شدم
اوووووه .. تولد شادونمون مبارک
همیشه شاد و پرانرژی باشی فریناز عزیز
آهان یه لحظه ترسیدم نکنه خدایی نکرده کسالتی چیزی...
خب خدا رو شکر
بله خانمم تولده اونم چه تولدی اونم تولد کی؟
راست میگه فریناز جون
همیشه شاد و سرزنده باشی
دوازده اسفند هم روز شکوفه های نسترن و میخکه
مریم جونم







اومدم بازم ازت تشکر کنم
ممنون عزیزدلم
به خاطر تمام بودنت
به خاطر همه چی
به خاطر خودت عزیزم
بذار بغض کنم و تو آغوش مهربونت زار بزنم خانمی
کاش کاش کاش ایکاش الان کنارم بودی
کاش میشد برات حرف بزنم و گریه کنم
کاش میشد صدای مهربونتو بشنوم و بغضمو بشنوی
کاش میشد تو خلوت اتاقم دلم رو به بودن تو در کنارم خوش میکردم
تا سردی اینجا هم از بین بره فریناز
چقدر دلم اشک میخواد و گریه
چقدر دلم یه آغوش مهربون میخواد تا قسمت کنم باهاش دلتنگیمو
فدای تو بشم من
دعام کن خانمی
دعا کن تا فردا زنده نمونم
دعا کن ترو خدا ترو قرآن
سلام مریم جان
اینجا هم تولد فریناز خوبم و تبریک می گم
زبونتو گاز بگیر مریمی

یعنی چی زنده نمونم@!؟؟؟
بزنمت؟؟؟
اگه می خوای اون دنیا خوب زندگی کنی باید روزهای زمین رو هم خوب سپری کنی
خوب اما بدون دلبستن
یه رهایی مطلق
اون دنیا هم شده برام یه رویا
تنگه دلم خدایا
بگو به کی بگم که من
خسته شدم از دنیا
رهایی مطلق ...
چقدر قشنگه چشمامو ببندم بعد یکی بیاد بیدارم کنه بیدار شو مریم آخر دنیاس
تو الان اون دنیایی
ولش کن چی دارم میگم؟
تو رو هم ناراحت کردم ببخش فرینازم
انگار اونقدری دلم پر شده که وقتی دیدم یکی مهربونه داره صدام میزنه منم نشستم به درد دل
کاش مریم اونروزای منم مث تو بود


چقدر تو مهربون و زلالی مریم
چقدرپاکی
کاش الان این مریمت که جلو روت نشسته تا صبح نفس براش نمونه
فریناز به قرآن از ترحم به شدت متنفرم اینا رو نمیگم کسی دلش برام بسوزه که شدید داغون میشم بفهمم کسی بهم ترحم داره
دلم اونقدر تنگه و خون که نمیخوام زنده بمونم
بخدا دنیا به هیشکی وفا نکرده
زلال؟ اگه من زلال باشم تو چی هستی خانم گل؟
فدای تو بشم عزیزم
فدای نارون خانمی خودم بشم