بی مهر رخت روز مرا نور نمانده ست
وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده ست
هنگام وداع تو ز بس گریه کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده ست
میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت
هیهات ازین گوشه که معمور نمانده ست
وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت
از دولت هجر تو کنون دور نمانده ست
پی تعجب نوشت:تفالی به حضرت حافظ زدیم و اما نمی دونم این فال چه ربطی به اون چیزی که من تو ذهنم بود داشت؟ و اما بعد برای غیبت سه هفته ایم که خیلی خوب تونستم اعتیادم رو تا شصت هفتاد درصد به اینترنتم رو کم کنم!!!
احساس نوشت:صدای پای باران آرام آرام می آمد و تو آمدی چشمانت خسته و دلگیر بود و من انعکاس عشق را در آن حس کردم و دلم لرزید و تو را تا عمق قلبت آنجا که حالا حس می کنم که دیگر جایی برای من نیست بوییدم .....
پی تشکر:نوشت:ممنونم بسیار زیاد و سپاسگزارم به وفور!!! برای نگاه خالصانه و سرشار از مهربانیتان!!!برای نظرهای حاکی از عشقتان همان نظرهایی که پای رفتنم را سست کرد قلب مطمئنم را دچار شک کرد و کفشهای رفتنم را از من دزدید!!!
حالا نمی دانم چه کنم! نه دل رفتن دارم نه تاب ماندن!!! مانده ام در برهوت تردید و دودلی ... شاید رفتم بی خبر برای همیشه و شاید ماندم با مهر الی الابد ... نمی دانم ... اصلا شاید به وبلاگ قبلیم برگشتم... ورودم به بلاگ اسکای با خاطرات بدی همراه شد که وقتی به آن روزها فکر می کنم تند چشمانم را می بندم و چندین نفس عمیق می کشم (کجایین خانم تنفس عزیز؟!) بخاطر همین می خوام از اینجا از این کوی از این دیار کوچ کنم و به کلبه قدیمی خودم بازگردم ... بازهم دقیق نمی دانم؟ شاید هم ...
سلام مریمم . خوش اومدی عزیز . بهترین کار رو کردی ! تردیدت رو حذف کن از قلبت و به خاطر دل همه کسانی که دوستت دارند بمون . حافظ رو هم باید حرفهاشو با دل بخونی تا جوابش رو بگیری عزیز دل .
صبح هر کار کردم نشد برات کامنت بگذارم . موند تاالان ! ببخش .
از تو باران تر کیست
که زیر بارش روحش راه بروم
و خیس نشوم
بی آنکه چتری نشانم دهد؟
سلام مهربان خوبی ؟
چی شده خانمی چرا اینقدر مردد ؟
همیشه باش محکم و استوار در هر شرایط سختی و قدرت ماندنت را از وجود ثروتمندت بیرون بکش اراده ات را آهنی کن و هر وقت خسته شدی فقط کمی فاصله بگیر فقط کمی فاصله بگیر و از بیرون نگاه کن نفس عمیق بکش کمی در حوالی دلت قدم بزن و در کوچه پس کوچه های قلبت آسمانش را به نظاره بنشین مراقب باش اما گم نشوی و بعد برگرد وسط میدان و برای زیبا ماندن بجنگ با هر آنچه که دورت خواهد کرد از خودت
همیشه مریم باش
راستی اگر کسی خانه ی تو را به من نشان نمی داد
در کدام کوچه بی عشق پرسه می زدم؟
می ترسم چشم بگردان و تو نباشی
چه هراس بیهوده ای!
تو همه ی لحظه های منی که بی مضایقه هستی
سلام مریم مهربان
ابتدا ممنونم از اینهمه محبت و لطف بیکرانت . باور کن منهم به یادت هستم خصوصا در سفری که به کردستان داشتم و از شهر شما که عبور کردم بسیار یادت کردم ...مگر می شود مریم مهربان را از یاد برد !
چقدر خوب که عادت بدت را از بین بردی گاهی اوقات اینترنت به اعتیاد تبدیل می شه و بیشتر وقت عزیز انسان صرف دنیای مجاز می شود و ناخودآگاه از دنیای حقیقی دور می شویم!باید مراقب بود ! چقدر خوب است که انسان همیشه خودش و رفتارش را چک کند ! همه چیز متعادلش خوب است . معلوم است که از پس همه کار بر می آیی چون تغییر عادت از کارهای بسیار سختی است !
منهم دوستت دارم مهربان
این چه عشقی ست که وقتی نام تو را می شنوم نفس عمیق می کشم و به آسمان سیاه سفر می کنم و چشمانم به دیدن ماه منور می شود
کاش می دانستم به شهر ما هم آمده بودید سر جاده منتظر حضورتان می نشستم و شما را به منزل محقرمان می بردم
سلام مریم مهربان
ابتدا ممنونم از اینهمه محبت و لطف بیکرانت . باور کن منهم به یادت هستم خصوصا در سفری که به کردستان داشتم و از شهر شما که عبور کردم بسیار یادت کردم ...مگر می شود مریم مهربان را از یاد برد !
چقدر خوب که عادت بدت را از بین بردی گاهی اوقات اینترنت به اعتیاد تبدیل می شه و بیشتر وقت عزیز انسان صرف دنیای مجاز می شود و ناخودآگاه از دنیای حقیقی دور می شویم!باید مراقب بود ! چقدر خوب است که انسان همیشه خودش و رفتارش را چک کند ! همه چیز متعادلش خوب است . معلوم است که از پس همه کار بر می آیی چون تغییر عادت از کارهای بسیار سختی است !
منهم دوستت دارم مهربان
و لحظه های عاشقانه اینگونه مکررا تکرار می شود

راستی من را صدا کردی ؟! دیدی چه زود صدایت را می شنوم ...
قالب جدیدت هم خیلی زیباست . مبارک باشد !
من به فدای مهروانیت و خوبی هایت
عاشق که باشی ، شاعر می شوی و چه زیباست شاعرانه هایی که از قلبی عاشق بر آید مهربانم ....
پاسخهایت را تک به تک با رایحه ای که از مهر از آن استشمام می شد بلعیدم ....
چه می شد اگر هدیه خداوند به همه قلبها ، عشقی چنین پاک و زیبا می بود مریمم ؟
راستی سلامم را چه اول خط ، چه آخر ، از من پذیرا باش گل مریم هستی .
خیمه ام را از دشت های بی تو بر خواهم چید
از کوچه های بی تو خواهم گذشت
و گذشته های بی تو را به آتش خواهم کشید
و پرنده ها را از آسمان بی تو خواهم کوچاند
و شعرهایی را که تو در آن نیستی پاک خواهم کرد
راستش اگر تو نباشی
روزهایم را فرو می پاشند
تلنگرهای مرموز ناشناس!
سلام
با صداقت میگم از حسی که بهم دست داد وقتی خدافظی کردی ... عصبانی شدم ، از اینکه قبلا هم برای مدتی ناگهانی غیبت داشتی و بی خبری ... تا اینکه یکی از دوستانت نوشت و بعدش هم که ...
امیدوارم این اتفاق دیگه نیفته که خیلی اسباب ناراحتی میشه ...
بازگشتت مبارک .
شاد باشی
نیامده ام که بر گردم
من جاودانگی این عشق را می خواهم!
ممنونم از نظر لطفتان
سلام:
مریم جان،بزرگ باش و بزرگ ببین و دل بزرگ داشته باش !
با رفتن تو این وبلاگ و اون وبلاگ،که چیزی عوض نمی شه !
مهم توئی که هر جا باشی مریمی.....
پس باش و بگو و بنویس تا با هم رشد کنیم با هم بخندیم و با
هم بگرییم تا بزرگ شویم،و یاد بگیریم که ما در جمع آفریده
شده ایم،تا در جمع،به تنهایی خود بیندیشیم و تنهایی را با
تمام خوبیهایش،با همه قسمت کنیم.
تنها نمان...
اگر روزی بگردم و دلت نباشد
می روم و همه ی گنجشک های دنیا را می آورم
تا لابلای همه ی جنگل های بلوط را
به دنبالش بگردیم!
سلام
مدتی است در کاظمین هستم و در خدمت زوار برای همین است که نمی توانم به کسی سر بزنم
دعاگوی شما هستم
یاعلی
سلام:
دل من با تو و دوستانم هست،تا میطپد...
شاید بعد از آن هم باشد،چه کسی میداند....
تو باشی،دل من هم احساس تنهایی،نمی کند....
مریم:
مریم:
مریم:
...
ای پادشه خوبان داد ازغم تنهایی/دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
سلام عمو چنتدتا وبلاگ دارید کجا نظر بدم
http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com/
http://www.najvaye-tanhai.blogfa.com/
این هر دو باهم فرق دارد
سلام
با عرض معذرت از حضور کمرنگ بنده و
با توجه به اینکه در کاظمین هستم و تا آخر ماه مبارک ر مضان نیز اینجا خواهم بودکمتر میتوانم به شما سر بزنم ولی حتما نایب الزیاره خواهم بود
یا علی التماس دعا
سلام
با عرض معذرت از حضور کمرنگ بنده و
با توجه به اینکه تا آخر ماه مبارک ر مضان در کاظمین هستم کمتر میتوانم به شما سر بزنم ولی حتما نایب الزیاره خواهم بود
یا علی التماس دعا
سلام
با عرض معذرت که با کمی تاخیر خدمت میرسم
البته بنده در کاظمین هستم و تا آخر ماه مبارک ر مضان نیز در همینجا هستم و کمتر میتوانم به شما سر بزنم ولی حتما نایب الزیاره خواهم بود
یا علی التماس دعا
سلام عموجان این دو ادرس مال شما
http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com/
http://www.najvaye-tanhai.blogfa.com/
سلام
حضرت آقا یه مطلبی دارند که از نظر اخلاقی برای همه مان مفید است.
مقام معظم رهبری میفرمایند:
من این را به نظرم یک جائى گفتم. پیغمبر اکرم ایستاده بودند یک کسى را که حد رجمِ زنا را بر او جارى میکردند، میدیدند؛ بعضىها هم ایستاده بودند؛ دو نفر با همدیگر حرف میزدند؛ یکى به یکى دیگر گفت که مثل سگ تمام کرد و جان داد - یک همچین تعبیرى - بعد پیغمبر به سمت منزل یا مسجد راه افتادند و این دو نفر هم همراه پیغمبر بودند. توى راه که میرفتند، رسیدند به یک جیفهى مردارى - به یک مردارى، حالا جسد سگى بود، درازگوشى بود، هر چى بود - که مرده بود و آنجا افتاده بود. پیغمبر به این دو نفر رو کردند و گفتند: گاز بگیرید و یک مقدارى از این میل کنید. گفتند: یا رسولاللَّه! ما را تعارف به مردار زناى محصنه کرده بوده و رجم شده و اینها دربارهاش آن دو جمله را گفتهاند و پیغمبر اینجور ملامتشان میکند!
زیادتر نگوئید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتر است میکنید؟! فرمود: آن کارى که با آن برادرتان کردید، از این گاز زدن به این مردار بدتر بود. حالا آن برادر کى بوده؟ برادرى که ، حق داریم که دربارهاش هر چى که میتوانیم بگوئیم؛ نه، اینجورى نیست.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9640
سلام علیکم
طاعات و عباداتت قبول درگاه حق انشاءالله
به روز هستم.
ملتمس دعای خیرتان
سلام...
اتفاقا منم 2 ماه غیبت داشتم و لی یه کاری کردم! اونم اینکه به غیبتم معتاد نشدم!!!
سلام نماز روزه هاتون قبول باشه اگه خواستین منو به اسم میراث امامان لینکم کنین وبگو شمارو با چه اسمی بلینکم.
سلام...
عیدتان مبارک...
شاد باشید همیشه...
باسلام...دیشب وقنی که برای دعا وتشویق برای تیم محبوبم راهم به چمن ازادی ندادند وتیم محبوبم باخت و شکسته خورد؟؟دلم شکسته و نزدیک سکته شم خیلی ناراحت بودم/هنرمندان عزیز فهمیدند وخبردارشدند منو دعوت کردن که در ۱۵جشن سینمای ایران بهارستان رفتم کمی اروم شدم...راستی جواب این همه نامردیها کیست پاسخگو ومیدهد...خدایا خدایا پربکشم تا شاهداین بی عدالتها۲۸ سال مجروحم بس نیست...؟؟
نهال سرکش وگل بی وفا ولاله دو رنگ؟؟
در این چمن به چه امید آشیانه گیرم؟؟
سلام علیکم
میلاد کریمه اهل بیت سلام الله علیها و میلاد امام رئوف علی بن موسی الرضا را خدمت شما تبریک عرض می کنم.
به روزم با "پرواز عمواکبر"
التماس دعا
یاعلی
وبلاگ "تسنیم-تبریز" بروز شد.
(برخی از دستورالعمل های اخلاقی بزرگان-قسمت اول)
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام ... جمعه به خیر...
با یه جمله کوتاه از خودم به اسم بارااااان رحمت به روزم..
یک عاشق فراموشکار...
[بدرود][بدرود][بدرود]
http://s1.picofile.com/file/7288486448/Tasnifeh_Baroon.wma.html
سلام
ماشالات بشه انقد مطلب گذاشتی تو وبت که الان نیم ساعته یکی در میون دارم میخونم تازه رسیدم آخره وبت
ولی بدون تعارف وب خوبی داری مطالبت همگی واسه خودشون عالمی دارن
کمی تا قسمتی طنز.. هم خیلی جالب بود
در ضمن اخره وبت رمز میخواست حالمو گرفت
سلام
ماشالا به جمال ندیده ات... ولی اگه دقت کنی می بینی که دو ساله این مطالبو گذاشتم یه شبه که نیست
ممنونم از تعریفت... ولی بخدا من از تعریف خوشم نمیاد باور کن
برای رمز هم ببخشین معذورم و نمی تونم به کسی بگم
سلامی دوباره به محضر مبارک مریم خانوم
جمال ندیده که ماشالا نداره باید دیدو ماشالا گفت
درضمن من که گفتم بدون تعارف وب خوبی داری
بیخودی که ازت تعریف نکردم
درباره رمز هم بیشتر توضیح بده
به چه کسایی رمزو میدی باید فامیل باشه؟!
یه سوال دیگه؛ چرا بیشتر حالو هوای مذهبی داره وبت؟
مذهبی هستی؟
راستی از تهران چه خبر؟!
علیک سلام
... واللا خبر ندارم نمیدونم
فرقی نداره اگه آریایی اصیل باشی که هستی جمال ندیده ات ماشالا داره
ممنونم از تعریفت من کلاً گفتم از تعریف بیخودی یا باخودی بدم میاد
درست حدس زدی خاطره هام خانوادگیه که رمزدارش کردم البته به غیر فامیل هم دادم رمزشو اما خب باید دیده شناخته باشه طرف
درباره مذهبی هم هیچی ندارم بگم
بالاخره هرکی تا اندازه ای اعتقاداتی داره... برا اعتقاداتش تعصب و احترام قائله
تهران؟
درود
آنجا که لینک ها ازبین رفته بود و اینجاهم که باکلی رمز و راز آغاز
می شود . به هرحال از اینکه بازگشتید . و ازاینکه همچنان هستید
خوشحالم .
سلام و درود بی کران
اولین باره رهگذر کوی دلنوشته هاتون هستم
مایل بودم در ورق اول دفترتان ردپایی بگذارم
که به اینجا رسیدم!
بانو بزرگمهر:
ممنون که مرا با این غزل حافظ عزیز آشنا کردی
بیت هایی از آن
چه زیبا دردانه ی هستی ؛عزیز وجود؛ امام خوبی ها؛
امام زمان را که جان ناچیزم فدایشان در جان هایمان زنده می کند
و من دیشب با نیم بیت شعر خود ساخته ام
پشت فرمان
با ؛عزیز وجود؛ حرف می زدم
دست حق نگهدار هم نام یکی از برترین بانوان تاریخ
آمین
سلام مسافر عزیز
خوشحالم که حضور دارید
و در عجب که چرا برای این پست؟
به هر حال ممنونم برای درج کامنت زیبایتان
منتظر حضور در پستهای جدید وبم نیز هستم
سلام مجدد
و چه خوب که این کامنت ها اینها هست
و یادم آمد که قبلاً ها هم اینجا بوده ام
پس ما سابقه آشنایی دیرین داشتیم