خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا
خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

میخواهی چکار؟؟؟!


دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟

دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟


تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌

ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟


مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود

راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟


مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!

در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟


خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین

شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟


شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌

گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟


شما بگوییدم شرحی دیگر میتوان برای این غزل نوشت جز چند قطرۀ لرزان اشکـــ؟؟؟

نظرات 15 + ارسال نظر
مهدی شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 ب.ظ http://catharsis .blogsky.com

خیلی زیبا بود و تاثیر گزار

سلام
و خوشحالم که خوشتون اومده

فریناز شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:13 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

شعرش از کی بود مریمی؟

خیلی قشنگ بود...

می خواهی چکار....


ببخشید چند روزی حالم خوب نبود...

عید توام با تاخیر مبارک باشه

نمیدونم فرینازم
توی یه سایتی عضو هستم این شعر رو گذاشته بودن
اونقدر خوشم اومد که کپیش کردم گذاشتمش اینجا
خدا نکنه حالت خوب نباشه
اما همیشه اینقدر نمیای که من بعد از هر پست و کلی انتظار بالاخره باید بیام و بهت تذکر بدم که چرا نیستی؟
مرسی قشنگم

مهرداد شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:11 ب.ظ http://کهکشان 51

سلام مریم جان
خیلی خیلی زیبا بود ممنونم بابت این حسن انتخاب .

سلام داداش مهردادم
چقدر خوشحالم از حضورتون... ممنونم که هستین
شاعرش رو شما نمیشناسین ؟؟؟

فافا شنبه 4 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:10 ب.ظ

سلام خانوم گل چطوری؟

ببخشید نبودم...خاموش بودم...

خیلی زیبا و تاثیر گذار بود شعرش از خودت بود عزیزم؟:)

خیلی دلم برات تنگ شده بود

سلام فائزه جانم
عیب نداره ... فقط نگرانت بودم اما روم نمیشد بیام بپرسم کجایی؟
شعرش که شاعرش من نیستم اما منم خیلی ازش خوشم اومد
منم دلم برات تنگ شده بود خانم گلم

محمدرضا یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام.
خیلی قشنگ بود آبجی.ممنون
از این بیتش بیشتر خوشم اومد

مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!

در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟

سلام
خیلی قشنگ بو چون شماها احساساتتون قشنگه
منم از این بیتش بیشتر خوشم اومد!

زیتون یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:26 ق.ظ http://zatun.blogsky.com

یک سبد سیب یکشنبه 5 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:22 ب.ظ

زیبا بود مریم عزیز دل ها

سلام دختر خوووب

سلام ای که نگاهت شانه های خستۀ عشق را نشانه رفته است

طهورا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:17 ق.ظ

عمه می خواهی چکار؟!

ای من به فدای این عمۀ کم پیدا
عمه میخوام که وقتی عروس میشیم کِل بکشه و رو سرم نقل بپاشه و وقتی رفتم خونه اش پاگشادمون کنه

محمدرضا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 ق.ظ

سلام.پاگشاد نیست اون پا گشا است.هرچنداحتمالا اشتباه تایپی بوده ولی جهت استحضار و رفع شبه در ذهن افکار عمومی اعلام میدارم که:
پاگشا یعنی پای شما وآقادوماد رو به منزلشون بگشایند البته اگر قبش خودتون نگشوده باشید.
به جای عمه گرامی عرض کردیم محضرتون.
لغت نامه میخواهی چه کار

دااااااااااااااداااااااااااش
میگم بدجنسی نگو نه!
من خودم دست تموم معلم املاها رو از پشت گره زدم تو از من قلط املایی میگیری بچه؟؟؟
الان جدیداً خودشون میگشیاند و نیازی به دعوت نیس
تو بجای اینکارا برو اضافه کاری کن اگه دعوتت کردیم یه کادوی خوب در حد لالیگا (قیمت برو بالای یه میلیون) برای عروس و داماد بیاری
لغت نامه هم میخوام برای روز مبادا

علیرضا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:03 ق.ظ http://www.ghasedak68.blogfa.com

به به بابا کوچولوی دانشجوی سرشلوغ

طهورا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ق.ظ

شانه ی مردانه می خواهی چکار؟ (در رفتن از پاگشا)
اونوقت کل کشیدنم بلد نیستم خب!

ممنون از آقا محمد رضا

شانۀ مردانه میخوام برای شونه کردن موام
عروس شلخته ندیدم واللا
یادتون میدیم عمه!
حالا صدسال دیگه که من عروس شدم رقص کُردی هم یادتون میدم

آقا محمدرضا پاسخگو باشین لطفاً

محمدرضا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ

از قلط !!نوشتنت معلومه دست همه شونو بستی واقعا
تا الان شدی هفده
بعله خبر دادرم.بعضی ها هم که قبل از جشن گشوده بودن انگار
چشم شما دعوت کن... کیه که کادو نیاره.یک میلیون دلار یا یورو
ما اینیم آبجی
عمه خانم قابلی نداشت .این بچه تون ا از بچگی املاش ضعیف بوده.خصوصا الان که دیگه ننه بزرگی شده برا خودش با اون عینک ته استکانیش

عاغا من من قلط رو دوس دارم اینطوری بنویسم حرفیه؟؟؟
هفده یا 17؟ یا هیوده؟؟؟
حالا چرا سه تا قلط؟؟؟
یک میلیون تومان بابا!!! محمد من از این تابه دوطرفه ایی ها میخوام
از این باکلاسا که توی تلویزیون تبلیغش میکنه
عینک من ته استکانیه بچه؟! بزنمت صدای ماهی بدی؟؟؟

محمدرضا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ

حرفی که نیست .دیگه از دست رفتی آخه.
قلت بهتره ها.
هیفشده درست تره .
قلط !
پاگشاد !
عاغا !
شده سه تا دیگه
اونا که انگار صدو خورده ای بود،کو تا یه میلیون تومان بابا
برا من شکلک کادو نداشت علی الحساب
شما دعوت کن.چشم
عههههههه.بداخلاق نبودیا.صدای ماهی؟
من صدای مورچه دوست دارم فقط
اخم نکن که بهت نمیاد اصلا

آهان عاغا هم قلط محسوب میشه؟؟؟
خعلی خُب!
صدوخورده ای میدی کادو! بقیه اش هم شاباش دیگه!
اینم شکلک کادو
واقعنی میای؟

بابا اومده! چی چی آورده؟
نخود و کشکش (آیکون ننه در حال میک زدن به لواشک و حسرت کشیدن)
بخور و بیا
با صدای چی؟
مورچــــــــه

فاطمه دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:04 ب.ظ http://lonely-sea.blogsky.com/

مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!

در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟

فوق العاده بود...

در دل من قصر داری...
چشامو پره اشک کرد مریم بانو

یعنی یه شرطو عاشق شدن و دنبال معشوق رفتن مجنون بودنه
و یه شرط مجنون بودن هم آواره شدنه
اصن خدا مجنون رو برای آواره شدن در ره عشق آفریده
مجنونی که آواره نباشه مجنون نیس
ببخش اگه ناراحتت کرد خانمی

هاتف سه‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام بر مریم خانم
ما گیر کردیم در بند خیلی چیزا دیگه!خیلی چیزایی که هنوز فرصت ندادن برای نوشتن و دوباره فعال شدن!
دنیا دنیایی خوبی نیست در کل!خوبی های هرچند اندکشه که امید میده برای زندگی کردن و خوب بودن...
شیطونی هم اگر خوب باشه که موردی نداره...
من اگر مطلبم دیر به دیر گذاشتم حتما میام و وبلاگ شما رو میخونم و نظر میذارم چون اینجا رنگ و بوی ادبیات و شعر و جملات قشنگ داره مثل همین شعری که گذاشتی...
موفق باشی...

علیکم هاتف
الهی که اون "در بند" ها در بندایی باشه که باعث آرامش و نزدیک شدنت به خدا باشه
در این صورت میخوام تا آخر عمرت در بند باشی و ننویسی... واللا بخدا
اتفاقا مخالفم باهات برادرجان
دنیا دنای قشنگیه! شعار نیست بخدا! کاش میشد توضیح میدادم توی چ شرایط سختی دارم دست و پا میزنم اما باز وقتی حضور خدا رو حس میکنم میگم خدایا همه چی خوبه چون تو هستی
این ماییم که دنیا رو بد میکنیم و بد می بینیم
دنیا ساخته دست خداس
پس به آفریدۀ خدا نباید خُرده گرفت
اینجا هستیم چون خدا خواسته و خدا بهتر از ما میدونه چی خوبه و چی بد...
خوبی ها هم زیادن ما نمی بینیمش...
شیطونی در کل خوب نیست و اگه بدونم شیطنتم باعث اذیت شدن کسی میشه هرگز شیطنت نخواهم کرد!
خوشحالم که هستی هرچند به سکوت...
منتظر مطالب قشنگت هم هستیم
توام پیروز باشی و مانا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد