خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا
خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

ای چشم های من ، نمازِ دیدنِ تو !

 

  

ای حُسن یوسف دکمه ی پیراهن تو

دل می شکوفد گل به گل از دامن تو

جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست

گلگشت من دیدار سرو و سوسن تو

آغاز فروردین چشمت ، مشهد من

شیراز من ، اردیبهشت دامن تو

هر اصفهانِ ابرویت نصف جهانم

خرمای خوزستانِ من خندیدن تو

من جز برای تو ، نمی خواهم خودم را

ای از همه من های من بهتر ، منِ تو

هرچیز و هر کس رو به سویی در نمازند  

حیران و سرگردان چشمت تا ابد باد

منظومه ی دل بر مدار روشنِ تو...  

قیصر امین پور

نظرات 23 + ارسال نظر
مقداد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ب.ظ http://northman.blogsky.com

همه جاها رو اسم بردی مازندران رو چرا نگفتی؟!

به من چرا میگی خب
برو به خود قیصرش بگو

مقداد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:23 ب.ظ http://northman.blogsky.com

آفرین به خودم که اول شدم

آورین آورین
توو این قحطی کامنت اول شدن زیاد هم کار شاقی نیستا مقداد

مقداد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ

خب ی بیت خودت اضافه میکردی
سومم شدم

تحریف ادبی؟
هر سه تا مدال برای خودت

مقداد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ب.ظ

یعنی زحمات منو زیر سوال بردی الان؟

نه بابا چ زحمتی خواهش می کنم

مقداد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ب.ظ

تحریف بی ادبی

تحریف بی ادبی چ صیغه ایه؟
یاد این جمله افتادم
ادب از که آموختی از بی ادبان

امید پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:17 ب.ظ http://garmak.blogsky.com/

قیصر همیشه برای من عزیز و دوست داشتنی است
دست شما درد نکند

سلام برادرم
شعرها و غزلهای جناب امین پور همیشه ناب و دست نیافتنی بوده اند
سر شما درد نکنه

طهورا پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:46 ب.ظ

سلام مریم جان خوبی ؟خسته از امتحانات نباشی.
شعر قشنگی بود ممنون

سلام عمه جونم
خسته که نمیشه گفت ولی خب هنوز اول راه امتحانام
بذار برسه به آخر بعد باید یه خسته نباشی جانانه بهم بگین
خواهش می کنم عزیز

بانوی اُردی بهشت پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:10 ب.ظ



کجایی تو آخه نگینی؟
دلم تنگ شده بود برات بخدا
یا نمیاد یا تندی سرک میکشه و میره
یه چیزی بگو دختر دلم پوسید آخه

بانوی اُردی بهشت پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ب.ظ

چی بگم آخه مریمی؟!

شعرتو دوست داشتم ولی بیشتر دوست داشتم بهش فکر کنم تا اینکه نظر بدم

قیصر امین پور هم که همیشه ی خدا شاهکاره کاراش...

نگران نباش... همین دورُبرام.. زیاد دور نیستم.. میخونمت

همینکه یه حرفی بزنی بوی خوب گلا پخش میشه تو دل من نگینی
منم خوشم اومد ازش وگرنه قرار بر آپ نبود
خدا رحمتش کنه
خدا رو شکر که هستی
فقط زیاد دور نشی خانمی طاقت دوریتو ندارم
بمون همینجا

کاوه پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

و قاف حرف آخر عشق است..

آنجا که نام کوچک من آغاز می شود...!

"قیصر امین پور"



مرسی از حسن انتخابتون

سلام کاوه عزیز!
و من چقدر این تک بیت استاد رو دوست میدارم
ممنونم از لطف شما هم

مقداد جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:24 ب.ظ http://northman.blogsky.com

صیغه نیس، عقد دائمه

تیراژه جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:01 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

قیصر امین پور..
بی نظیر بود
بی نظیر هست
واژه واژه را انگاری از نبضمان امانت گرفته..
روحش شاد که یادش همیشه زنده است..

سلا تیراژه عزیز
قیصر شاعریه که یادش و آثارش همیشه ماندگاره
حتی اگر هزار سال از رفتنش بگذره
ممنونم از حضورت عزیز مهربان

مشتاق جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:38 ب.ظ

..وباز جمعه ای دیگر بانتها رسید..
اخرین جمعه ماه رجب..
ومن شرمنده این ماه وو
شرمنده صاحب این روز
التماس دعا

آقا اجازه خسته ام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب . . .

در انتظار ، تفاوت را احساس کنید !.
[ بدنبالت میام هر جا که باشی ]
و
[ سر راهت نشینم تا بیایی ... ]
مولایِ من، باید رویمان از شرمندگی سیاه شود ،
ما نه به دنبال تو بوده ایم و نه بر راه تو
آری ؛ ما فقط سر راه خودمان نشسته ایم و انتظار داریم ...
السلام علیک یا حجت الله فی ارضه
برای تعجیل در ظهور ایشان صلوات و عمل و قدم

بانوی اُردی بهشت جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ب.ظ



فدای نگین گلی خودم
چی شده خانمی؟چطور شده یادی از فقیر فقرا کردی ناناز؟

memole جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com/

سلام مریم جون
فوق العاده بود
مرسی

سلام دوستای خوابگاهی
خوش اومدین بچه ها

محب شهدا جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام مریم جانم.خوبی عزیز.بابت تمام مهربونی هات وهدیه دوست داشتنی ات ممنونم.
دیدن تصویر وفیلم آقامهدی حس وحال وصف نشدنی رو بهم داد.
بارزم ممنونم

سلام زهرا جانم!
ممنونم خانم! وقتی که داشتم کلیپ رو نگاه میکردم ناخودآگه اسمت ورد زبانم شد اونقدر که از زهرا زهرا رسید به یا حضرت مادر
دیگه بی طاقت شدم و گفتم این فقط خوراکه دل زهراست...برای همین گذاشتم توام ببینی
خوشحالم خانومی که خوشت اومده
شب جمعه ای که رفتم مزار شهدا خیلی سوت و کور بود ....رفتم یه ذره آب آوردم و قبر محمدرضا رو شستم...نشستم و مشغول خووندن زیارت عاشورا شدم...دلم بی طاقت شده بود بیقرار مادر شده بودم
همونجور که سرم پایین بود که مادر محمدرضا آروم اومد طرف مزار پسرش
ناخوداگا بلند شدم و رفتم طرفشو خم شدم و دستشو بوسیدم اونقدر آروم شدم که حد نداشت
خیلی عالی بود این دیدار

belladona جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ب.ظ http://www.nabeghehaye89.blogsky.com

سلام مریم جون دوست گلم
از آشنایی باهات خوشوقتم

سلام عزیز دل
میگم حالا که قراره شما پنج نفر دونه دونه بیاین برام نظر بذارین لاقل اسمای واقعی یا به واقعی نزدیکترتونو بنویسین من گیج نشم بچه ها
من کلی ذوق دارم که با دوستای خوابگاهی مث شما آشنا شدم
اگه میشه خاطرات خوایگاهیتونو بذارین دوستای خوبم

جوجه اردک زشت شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 ق.ظ

سلام خواهرم

اینروزها بدجور محتاج عنایت خدا هستم
سلام مرا به خدا برسانید

سلام برادرم
عنایت خدا که همیشه هست شاید این ما (خودم را میگویم) هستیم که گیرنده هایمان آنقدر ضعیف شده که نمی توانیم دریابیم لطف و رحمتش را
من؟من سلام شما را به خدا برسانم؟
آنوقت شما که خدا را در خانه در آغوش پرمهر پدرانه تان دارید چگونه از من چنین میخواهید؟!!!!!!!!!!!!!!
لختی به چشمهای الیاسینتان خیره شوید خدا در سیاهی مردمک چشمان کودکانه اش به شما لبخند میزند

محمدرضا شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ق.ظ http://mamreza.blogsky.com

سلام.
حالا ما توفیق پیدا نمی کنیم زود زود بیاییم به شما سربزنیم شما دیگه چرا ذره پروری نمی کنید تشریف بیارید کلبه سبز آسمانی ما.
درضمن من هر وقت میام تو قسمت نظرات وبلاگ شما یادچادر نماز می افتم.گل گلی و زیبا.
راستی یادم رفت بگم حالا که عکس جمکران گذاشتی و شعر زیبایی هم در ادامه اش آوردی سه شنبه مسجد جمکران برات دعا می کنم که به همه خواسته هات برسی البته اگر لایق باشم و دعانم اجابت بشه.

سلام
هستم برادرم البته به نهان و آهسته میآیم سرکی می کشم و میروم
اما این وسط کلبه سبز آسمانی؟...
چادر نماز؟ عجب تعبیر قشنگی مرسی
شما لطف دارین و سپاسگزارم

محیا شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:07 ب.ظ http://rooja.blogfa.com/

سلام مریمی
حالم خوب نیس !!!!!!!!فقط امام رضا میخوام ...همینالان حالم جوریه هر چی بگی گریه م میگیره چه برسه به این شعر زیبا

سلام زندگی
اینم یه شعر زیبا باب دل مهربون تو خانومی

دوباره یک غروب دلنشین
دوباره یک صدا،
صدای سبز
دوباره می پرد کبوتری
به دور گنبد حرم
دوباره چشمهای من
پر از نگاه کاشی و ستاره می شود
کنار حوض
دوباره ذهن من
پر از صدای بالهای یک فرشته می شود
نگاه کن!
من آن کبوترم
به دور گنبد طلایی اش
چه عاشقانه می پرم
ایشالله به این زودیا قسمتت بشه بری

sadegh شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:05 ب.ظ http://dorbin-man.mihanblog.com

سلام

خواندم ومسرور شدم...
...................................
پنجره نگاهت بر رویـــــم مبند؛ روح در جسم من - غمگین میشود؛زمین به این بزرگی برایم کوچکتر از قفس -مرغ عشق میشود

.................سربلند...باشید...خدانگهدار

سلام
و سپاس فراوان برای حضور سبزتان

ریحانه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ق.ظ http://www.theosophist2.blogfa.com

سلام مریمی...
خوبی خانمی ؟!شرمنده از تاخیر...بزرگواری...ببخش دیر شد،
امتحان ها که امانم رو بریده اساسی...برای هم خیلی کم میام نت...

من فدای دل مهربون ریحونی خودم بشم
خو حق داری منم امتحان دارم و درکت می کنم که چقدر سخته و استرسش زیاده
ایشالله با دست پر از امتحانات برگردی

لیدوما یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:28 ق.ظ http://azda.mihanblog.com

سلام
یه چیزی بگم؟ من همیشه به این حال معنوی تو غبطه می خورم...

سلام لیدومای عزیزم
ن بابا....اینجوریام که میگی نیست که...
شما لطف داری خانمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد