خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا
خدا بزرگه!

خدا بزرگه!

حتی در دلتنگی ها اتفاقا خدا در آن لحظه ها بیشتر کنار ماست ناز می کند می پرستم چون ترا و دوست می داری مرا

یه روز بارونی زیبا

در دلم هر شب حیاطت آب و جـارو می‏کنم

چشم‏هایم را که می‏بندم، تو را بـــو می‏کنم

خواب دیدم روی صحن تو طــلاکاری شدم

ضامنم می‏گردی و احســاس آهـــو می‏کنم

مثل آن دست میــــان ظرف سقــــاخانه‏ات

دست‏هــای خواهشم را پیش تو رو می‏کنم

خواب دیـــدم روی آبی‏های نقش گنبــــدت

با دو رکعـــت، دانه دل را پرستـــو می‏کنم

آسمـــان پای پیـــاده روی دستم می‏رســـد

زیر لب با گریه وقتی صحبت از او می‏کنم

کیستی ای آشنــــایم ای تمــاشـــای غریب

با تو تنها با تو تنها با تو من خــو می‏کنم


 

پی نوشت:بالاخره دل از سکوت سرد و غم انگیز اتاقم میکَنم و از خونه میزنم بیرون ... به مقصد بی نهایت... یه جایی که نمیدونم کجاس؟

آروم آروم قدم میزنمو با خودم فکر می کنم 

بارون شروع می کنه به باریدن... آفتاب هست اما بارون میباره ... سرمو بلند میکنم و به مردم شهرم که با تعجب از دیدن یه دختر دیوونه بارونی از کنارم رد میشن خیره میشم. همه شون با یه هراسی باورنکردنی از خیسی باران قدماشونو تند می کنن و رد میشن

من اما آروم و آهسته به قدمهام ادامه میدم و میرم جلو... باید بیشتر فکر کنم... باید تو روزمرگی هایم پیدا کنم و ببینم کجاس اون مریم ... اما... اما من که گم نشدم... من خودمم... همین مریمی که همه می بینن... شما می بینین... من مریمم... با تمام دردام... با تمام غصه هام ... با تمام دغدغه های یک مریم... یه مریم با یه دل ساده و یه جفت کفش برای رفتن... اما کجا؟... دارم کم کم آرامش از دست رفته ام رو به دست میارم ؛ اصلا انگار بارون همۀ دردا و غصه هامو با خودش شست و برد؛ انگار دیگه اون مریم اول هفته ای نیستم، کمی فقط کمی آروم شدم، انگار دنبال یه آرزویی بودم و با اینکه برآورده نشده اما باز آرومم، میدونم این آرامشم برای چیه؟ هدیۀ خدا به صبر من... اینکه مراقب بودم این مدت حریمی از بین نره و حرمت کسی نشکنه... اینکه نکنه حرفی بزنم و رفتاری داشته باشم که دل کسی بشکنه و حالا خدا برای آرامش دلم و پاداش صبوریم برای گریه های این مدتم یه هدیه بهم داده



عازم سفر هستم یه سفر ملکوتی و آسمونی سفر به قطعه ای از بهشت آقا امام رضا طلبیدن ودارم میرم مشهد، هنوز این دلم آروم نشده یعنی به اون آرامشی که باید نرسیده، دارم میرم دخیل ببندم به ضریح آقا و ازش بخوام این بغض تو گلومو قبل از اینکه رسوب کنه به خنده و شادی تبدیل کنه، از آقا میخوام که بهم کمک کنه و صبورتر بشم،که مراقب باشم جایی حرفی رفتاری ازم سر نزنه حتی ندانسته دلی رو بشکنم، خلاصه طبق عادات همۀ اونایی که میرن سفر،از همه تون حلالیت می طلبم و میخوام که دعاهاتونو بدرقه راهم کنین

برای همه تون دعا می کنم اگه لایق باشمـــ... 


پی شرمندگی نوشت:اگر تو خواهری باشی که همین یکی دوساعت پیش فهمیده ای که تولد برادرت همین فرداست چقدر شرمندۀ دستان تهی ات می شوی؟چقدر از اینکه دلت در هوای کوی یار مثل کبوتر جلد حرمش می پرد و نمی توانی واژه های حقیرت را کنار هم بگذاری و تقدیم کنی آنچه که لایق اوست خجل می شوی؟ اکنون این منم... خواهر کوچکش با دستانی پر از تهی و دلی به واقع سربه زیر گرفته و خجلـــ...

چه می توانم بگویم برادر بهاری ام جز اینکه :

برادر عزیزتر از جانم

وقتی به دنیا آمدی خداوند با تمام عظمتش به زمین لبخند زد

و بهار را به یمن حضورت به ما بخشید

مهربانم تولدت مبارک

میدانم که بزرگواری ات به حد ترانه ای زیبا در دهانها می چرخد و مرا به همین ترانه خواهی بخشید!!!

نظرات 35 + ارسال نظر
مریم جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:24 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

قرار شد این پست آخرهای شب وقتی ساک سفرم را با دلتنگی و وضو بستم بگذارم
اما وقتی برادرت در بهار چشم به جهان گشوده است
بیقرارتر از همیشه می شوم و ...
بازهم تولدتونو تبریک میگم برادرم

سارا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:34 ب.ظ http://talangori.blogsky.com

سلام منم خسته و دلشکسته دیروز و امروز تو بارون قدم زدم ولی باز دلنگرانم و افسرده واسه من دعا کن.
سارا

سلام سارا
خدا نکنه خسته باشی، خدا نکنه دلت شکسته باشه
من دلم شکسته و خیلی خسته شدم از طرف کسی که... بگذریم
بهم سر بزن عزیز
نمیدونم چرا یه حس خوب نسبت بهت دارم
نمیدونم چرا

امین اتاقک جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ب.ظ http://otaghak.blogsky.com

سلام

امروز که هوارو نگو عااااااالی بود. منم بیرون بودم از خروس خون،دیگه به بارونش که رسید اومدم خونه

ولی حال و هوای امروز خیلی آرامش بخش بود.خوشحالم که بهش رسیدی

ایشالا به سلامت بری برگردی.زیارتتم پیش پیش قبول

تولد داداشتم مبارک باشه

پارتی مارتی نمیگیرین؟؟



التماس دعا

سلام امین گلی
کجایی مگه؟ تهران؟
بگو ببینم امینولکی تو از صبح علی الطلوع کجا تشریف داشتی؟ اونم روز جمعه ای؟
تولد داداشمم مبارک
پارتی نه دیگه ! ولی تبریک تولد داریم
محتاجیم به دعا عزیز

طهورا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:51 ب.ظ

باز هم مشهد مسافرها هیاهوی حرم ٬یک نفر فریاد زد آقا به دادم می رسی؟
امپراطوری چهارده اقیانوس همواره پشت و پناه امپراطوری بهار
مبارک و بهارانه باد میلادشان.

سلام عمه طهورا!
آقا به فریادم میرسی؟
کجایین عمه؟ چرا دیر به دیر به این برادرزاده چشم انتظارتون سر میزنین؟
الهی فدای شما بشم چقدر ذوق دارم از حضورتون
چ دعای قشنگی

جوجه اردک زشت جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:03 ب.ظ

سلام مریم خانم
با بهترین واژه های هستی قدر دان مهرتان هستم

سلام استاد!
حقیری واژه هایم را ببخشایید
تولدتان هزاران بار مبارک

جوجه اردک زشت جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:06 ب.ظ

خطاب به عمه طهورای مهربان

وقتی ترنم نگاهتان در سایه سار مهربان خاطر تکانم داد دانستم پس لرزه های مهرتان شیدای جهانم خواهد کرد در سپاس نامه
ممنونم از مهربانی تان

عمه جان خودتان جوابگو باشد
من سکوت می کنم به مهر

*ღ* بــ ـهــ ــار *ღ* جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:24 ب.ظ

مریم جدی جدی داری میری مشهد؟
خوش به حالت میدونی چقد دلم مشهد میخواد؟
مقداد که داره میره مکه...تو هم که مشهد...منو دعا کنیا

امروزم اینجا بارون اومد
منو خیالت تر شدیم
رفتیم به اوج آسمون
با ابرا همسفر شدیم


تولد داداش مهربونتم هزاران بار مبارک
از طرف بهار هر چه گلهای بهاریست تقدیم به برادرت

سلــــــــــاااااااااااااااام
بله جدی جدی اگه خدا بخواد و آقا بطلبه دارم میرم مشهد برای چهارمین بار
در ضمن خودمم هنوز باورم نمیشه
یعنی حس می کنم دارم خواب می بینم
من؟ مشهد؟ نه باورم نمیشه
چشم خانمی چشم دعا می کنم عزیزدل
وای مریم حیدرزاده من چقدر شعراشو دوست دارم
مرسی خانم گل
ای جانم گلای بهار! چه شود دست گلت درد نکنه عزیز

*ღ* بــ ـهــ ــار *ღ* جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ب.ظ

***
*****
*******
*********
*********
*******
*****
***
***
*****
*******
*********
*********
*******
*****
***
***
*****
*******
*********
*********
*******
*****
***
***
*****
*******
*********
*********
*******
*****
***
تقدیم به مریم عزیزم

اوهــــــــــــــــــ
به به
چ شود؟
من از اینا بلد نیستم بذارم چیکار کنم حالا؟
بهار گلی؟ تو از فریناز خبر داری؟
دلم براش یه ذره شده
میدونم به هم زنگ میزنین
اگه باهاش تماسیدی بگو مریم نگرانته و بهت سلام رسوند

طهورا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام بر مریم زائر وسلام بر امپراطور بهار نامه پر مهرتان را خواندم
دیریست از اندیشه پر مهربرادریتان به برادرزاده هایم آگاهم امید مریمی برایمان دعا کند در حرم یار.

سلام عمه جونم
باورم نمیشه آقا طلبیده، بخدا امروز فقط گریه بوده و دلتنگی
یعنی تا وقتی راه بیفتیم من زنده می مونم؟
امپراطور بهار مهر تایید مِهرشان را به دل ما نهاده اند
برادر و استاد عزیز بنده هستن ایشان
امید که همیشه سلامت و پاینده باشند
چشم عمه اگه قابل باشم چشم
دعا می کنمِ بخدا

خاطره شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ق.ظ

بوی باران،هوای دلم تازه شد.چه جالب من امروز خیس بارون شدم.لذت بخش بود.امیدوارم دل بی قرارت ارام بگیردمریم گلی،باسفری که درپیش داری.برادل ماهم دعاکن.من مشهدمیخوام اخه هنوزلیاقتشوپیدانکردم.دعایم کن بطلبت عاشق دل.
راستی سلام ازنوع زلالش مثل بارون

هوای تازگی ات
مرا با خود به شاعرانه ها
به عاشقانه ها
به میهمانی پونه ها می برد
همیشه بمان که محتاج نگاه مهربان همیشۀ تو هستم
سلام خاطه خانم گلم!
خوبی؟
خو ایشالله قسمت شما هم بشه و برین به این سفرای معنوی
قربونت برم دعام کن تو هم در این ایام اندوه اهل بیت

مقداد شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:10 ق.ظ http://northman.blogsky.com

سلام دوست من
امیدوارم سفر بی خطری داشته باشی، مارو هم از دعاهات بی نصیب نزار
تولد داداشتم تبریک میگم

سلام مقداد عزیز!
ممنونم، برای شما هم سفری بی خطر به دیار دلها آرزو دارم
فعلا شما که نزدیکتری به کوی یار شما باید ما رو دعا کنی
مرسی

هاله شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 ق.ظ http://assman.blogsky.com

خیلی وقته مشهد برام قطعه ای از بهشت نیست

سلام مریم

سلام هاله
وای چرا آخه؟

ستاره شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ب.ظ http://setareye-aseman.blogfa.com

سلام مریم جون مرسی که اومدی
لطف داری عزیز

سلام ستاره جان
خوش اومدی خانمی

حبیب... شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:43 ب.ظ http://tekehayedel.mihanblog.com

سلام...
تصویر صحن خلوت و باران برای تو...

سلام... به قول خودتون این چند نقطه هزار تا حرف داره
تصویر صحن خلوت...
فکر نکنم این تصویر نصیب کسی شود برادرم
اما باران چرا آنهم برای منی که عاشق بارانم و قدم زدن زیر چتر باران

سارا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:10 ب.ظ http://sm19.blogfa.com

سلام مریم جونم
دلم چن وقته ک هوای حرم رو کرده......قربونت برم خیلی خوشحالم ک داری میری.....ایشاالله ک حاجت روا بشی......و بغضت ب خنده و شادی مبدل بشه
واسم دعا کن مهربونم
تولد برادرت رو هم تبریک میگم......ایشاالله تولد ۱۲۰ سالگی و روزهای خوش و سلامتی
راستی مریمی منو ببخش واسه بی معرفتیم.....شرمنده م

سلام سارا جونی
قربون دل با صفات... ایشالله قسمت شما ... حاجت روا بشیم نه بشم
این بغض؟ ... ایشالله
اگه قابل باشم چشم
مرسی مهربونم
تو بی معرفت نیستی ... روزگار نامرد شده عزیزدل

مشتاق شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:31 ب.ظ

سلام
نمیدانم این نوشته را فبل از سفر میخوانید یانه
میخواستم بگویم برای ما دعا کنید
در حرم امام رضا علیه السلام...
انشاا..با زیارت مقبول برگردید

سلام استاد
فعلاً هستم و نرفته ام، ولی بیقرار رفتنم ایکاش برسد ساعات رفتن به قطعه ای از بهشت
چشم استادم چشم اگر قابل باشم دعا می کنم
قسمت شما شود

خاطره شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:35 ب.ظ

سلام
من خوبم توخوبی بانو؟
اگه منم سهمی ازنگاه اهل بیت داشته باشم حتما دعاگوتم.
سفرت بی خطرعزیز
مریم!میشه بدونم کجای ایرانی؟؟

سلام خاطره جانم
ممنونم بهترم فقط بیقرارم و ناآروم
نگاهت سراسر برکت است و مهربانی
میدانم دعاگویم هستی مهربان
میشه اما یه طوری آدرسی ایمیلی چیزی بده تا برات درگوشی بگم اهل کجام

پیمان شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:14 ب.ظ

سلام، نخوندمت،امدم سلامی عرض کنم بروم.
ممنون خواهر عزیز.
خداقوت_پیمان

سلام
اوه اوه چ رسمی!!!
یعنی چی پیمان؟ دیر میای زود میری سر نمیزنی هعی برادر
برادرم برادرای قدیم
خدا قوت - مریمـ ــ

سایه شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

سفرت به سلامتی باشه مریم جان ایشالا خوش بگذره و به آرامش که می خواهی برسی . التماس دعا دارم ..

این روزها زیاد حوصله ندارم خسته ام کم رنگ بودنم و به خانومی ات ببخش ..

شبت خوش

سلام مهربان سایه ام
ممنونم، ایشالله قسمت شما ... آرامش هم با دیدن شما بهش رسیدیم...
حالا دیگه میریم که سلام شما رو برسونیم
البته از رو پستهاتون درک کردم که غمی در دلتون نهانه و برای همین ترجیح دادم سکوت کنم
شب شما هم بخیر عزیز

*ღ* بــ ـهــ ــار *ღ* شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ب.ظ

سلام مریمی
امروز به فریناز اس دادم گفت حالش خوبه هر وقت وقت کرد میاد نت...ایندفه که بهش زنگ زدم حتما سلامتو بهش میرسونم

بهار باغ دلم تویی
نو پاییز امده
دلم در هجر رویش تنگ است
اما جز صبوری چ در توانش است؟؟
سلام بهارگلی
مرسی که بهم خبر دادی نگرانش بودم باور کن
بهش بگو مریم دلش برای تو تنگ شده حسابی

مادمازل شرور یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:04 ب.ظ http://madmazelsharur.blogfa.com

سلام مریم
خوبی؟
واقعا داری میری مشهد؟
وای خوش به حاااااااالتو تورو خدا یادت نره ممنو دعا کنی ها خودت که میدونی حسرت مشهد هنوز تو دلمه و منتظرم حضرت معصومه از داداشش بخواد منو بطلبه
تورو خدا یادت نره
زیارتت پیشاپیش قبول

سلااااااااااااام عزیزدلم
ممنونم شما خوبین؟
پ ن پ خواستم یه چی بگم هیجان مطلبم بره بالا مردم ذوق کنن
چشم خانمی برا شما هم دعا مخصوص می کنیم
دعا می کنم بشی صاحب یه سوپری باکلاس و بزرگ
منم میام میشم مشتریت؛ تخفیف بدیا
من از همین الان کلی برات تبلیغ کردم
باشه دختر خوب باشه دعا می کنم بطلبه شما رو
ممنونم مهربان

حبیب... یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:40 ب.ظ http://WWW.TEKEHAYEDEL.MIHANBLOG.COM

سلام... اگه رفتی و باران گرفت به آقا سلام برسان و بگو بیاد همان شبهای بارانی...

سلامـ
اگه رفتم و باران گرفت میشه نورعلی نور
چ شود بارون توو حرم آقا به به
خواهم گفت:به یاد آن شبهای بارانی

فرداد یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:11 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

به به...خوش به سعادتت...
سلام گل مریمی
سلام منو هم به آقا برسون و شدیدا التماس دعا...
سفرت به سلامت.

سلام دایی گلیِ خودم
چشم دایی جان سلام شما رو هم می رسونیم دعا هم می کنیم
ممنونم عزیز دل

ویکی یکشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ب.ظ http://4tik6.mihanblog.com

ای بابا تو که از منم دپ تری که...!
اومدیم اینجا یکم این حال و روز و عوض کنیم...
امام رضا میری خوبه اما بدون برگشتش رو ...
نه نکن این کارو امام رضا هم راضی نیست...!
چیه بابا هرکی میره اونجا چترشو پهن میکنه؟ نمیگین بنده خدا این همه مهمون برنگشتنی رو کجا جا بده؟!
مهمونم یه روز دو روز داره...نکن این کارو...!

بخند...یکم بخند دیگه...!بخدا با خنده هم میتونی طلب حاجت کنی جواب بهترم میگیری.میگی نه از امام رضا بپرس

به به این که ویکی خودمونه
خوبی؟ چ خبر؟
حال و روزت مگه چشه؟ میدونم تو از من بهتری
خب اینم یه آرزوئه دیگه! بری و برای همیشه مقیم اونجا بشی
آقا اینقدر رئوفه که دوست داره تا هر وقت دلت خواست بمونی تا هر وقت

چشم...چشم...چشم اینم خنده! خوبه؟
بخدا راست میگی ویکی باید با یه دل آروم و صبور از آقا حاجت طلبید

مادمازل شرور دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:00 ب.ظ http://madmazelsharur.blogfa.com

مریممممممم
جونِ من واسم از این دعاها نکن. سوپر مارکت چیهههههه
دعا کن یه بیزینس درست حسابی راه بندازم از محصولاتمم بهت میدم تا تبلیغ کنی واسم

جاااااااااااااان؟
چشم خانمی! چشمـ
ایشالله تاجر بشی و محصولات غذایی ناب صادر و وارد کنی
خوبه این دعا

مینا دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:12 ب.ظ http://www.tabassom-16.blogsky.com

سلام مریمی

سلام عزیز دلم

گندم دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:26 ب.ظ http://ayenehaye-nagahan.blogsky.com/

مریم جونم واسه م دعا کن...از امام رضا بخواه کمکم کنه....خیلی بهش احتیاج دارم...خوش به حالت ولی از طرف من هم زیارت کن...

بله برای شما هم دعا کردم عزیز دل
اگه قابل بوده باشم نایب الزیاره همه دوستان بودم
ایشالله که حاجت روا بشی و بعد قسمتت بشه و بری برای ما هم دعا کنی

امین اتاقک چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:17 ب.ظ http://otaghak.blogsky.com

سلام

یعنی وای به حالت اگه اونجا یادی از ما نکنیااا




علیک سلام امینولکی !!! خوبی؟
یعنی از کجا خبر داری من دعا کردم یا نه؟
برای همه دعا کردم امین برای همه

فرداد پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 ب.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام به زائر ضامن آهو
انشالله که هرجا هستی سلامت و خوش باشی دایی جان...
می دونم که دعا می کنی...برای منم دعا کن...انشالله که حاجت روا بشی....
درپناه حق باشی گل مریمی.

سلام به دایی فرداد گلی خودم
مرسی ...واقعا دلم براتون تنگ شده بود دایی جانم
راستش ...برای شما دعا کردم اما یه جور دیگه... چجور بگم ؟! خو بیشتر مهراب جان جلو چشمم بود و دعا کردم دانشگاه رفتنشو ببینینو رخت دامادی تنش کنین
بعدم دعا کردم هر آرزویی تو دل مهربونتونه خدا برآورده اش کنه
ممنونم دایی گلی خودم

ئاسو جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:44 ب.ظ http://silvernights.blogsky.com/

سلام مریم عزیز
التماس دعا دارم .... اینو با بغض با گریه ، با خواهش نوشتم .... به دعای دل پاک تو نیازمندم ...
تولدشون هم مبارک باشه الهی

مریم ... رفتی زیارت فراموشم نکن ممنونم و خواهش می کنم

سلام ئاسوی عزیزم
محتاجیم عزیز... من کی باشم؟ قربون اون دل پر بغضت... بخدا من فقط روسیاهم و هیچ... ولی دعا کردم براتون
مرسی
بله دعا کردم ایشالله قسمت خودت خانم گل

مادمازل شرور جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:56 ب.ظ http://madmazelsharur.blogfa.com

سلام
خوش میگذره دیگه سفر
التماس دعا و زیارت قبول

سلام
بد نیست گذشت به هر حال و دلتنگیش مودن برامون
چشم

[ بدون نام ] جمعه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:01 ب.ظ

سلام عزیز مهربونم
من واقعا شرمنده م !!!!عزیزم رفتی سفر یا میخوای بری ...برام دعا کن

محیا شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:59 ب.ظ http://rooja.blogfa.com/

چرا چشات در اومد...منم دیگه !!!!

سلام خانم گل!
چی شده اینقدر عصبانی هستی خب
دلم برات تنگ شده بود کجایی تو؟
چشمات در اومد یعنی چی اونوخت؟

محیا دوشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ب.ظ http://http:/moja00

الهی قربون چشمای نازت بشم ...نفسم

خدا نکنه زندگیِ من...

ZiZoOo جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:49 ب.ظ http://shaloot.blogsky.com

شعر جانانه ای بود .
آفرین بر حسن انتخابت

خوش اومدی زینب جان
خیلی خوشحالم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد